شا_آریامهر. ...
در اینجا متنی را به شما پیشکش میکنم که هر چند نوشته خود من نیست، ولی در حین گرد آوری ان اشک بسیار ریختم..کمال آتاتورک برای رضا شاه همان بود که انور سادات برای محمد رضا شاه..احترام خاص، تواضع و فروتنی وی در برابر رضا شاه در تمامی عکس ها و تنها فیلم بجا مانده، آشکار و زبانزد است..لیک آیا در مورد این بزرگ مرد به اندازه کافی میدانیم؟ آیا از وی ...به شایستگی تجلیل کردیم؟ هرگز !! به احترام این مرد بزرگ از جای خود برمیخیزم..
کمال آتاتورک در خانوادیی متوسط به دنیا آمد. بعد از سالهای تحصیل در مدرسه بدلیل هوش سرشار نظامی و علاقه بسیار، وارد ارتش عثمانی شد .در ابتدا در طرابلس لیبی با ایتالیائیها جنگید؛ او در دههٔ اول قرن بیستم به همراه گروهی از افسران ترک، که ترکهای جوان نامیده شدند، پایههای اصلاحات در ارتش و دولت را به نفع ملیگرایی ترکها تثبیت کرد. در جنگهای بالکان به سمت فرماندهی رسید و در سال ۱۹۱۶ در تنگه داردانل و شبه جزیره گلیپولی در برابر انگلیسیها مقاومت کرد و مانع اشغال استانبول توسط نیروهای بریتانیا و متفقین در جنگ جهانی اول شد. او سپس در جبهه روس نبرد کرد. در جنگ جهانی اوّل دولت عثمانی شکست خورد و مناطق بسیاری در شمال آفریقا و حجاز، سوریه، عراق به دست کشورهای بریتانیا و فرانسه افتادند. قسمتهایی از اروپای خاوری نیز با حمایت فاتحان جنگ به استقلال رسیدند. در اواخر سال های جنگ اول جهانی ترکیه مورد هجوم فرانسه و ایتالیا از جنوب و یونان از شرق بود. آتاترک رهبری جنگ استقلال ترکیه را بر عهده داشت. در پایان جنگ جهانی اول مردم ترکیه از بی کفایتی خلیفه عبدالحمید اول و نظام عثمانی به تنگ آمده بودند و آتاترک رهبری خيزش علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را به عهده گرفت. درسال ۱۹۲۳ ترکیه مدرن با نظام جمهوری توسط ملی گرایان و گروههای مبارزه علیه اشغال بر پا شد. آتاترک از آن تاریخ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۸ رئیس جمهور ترکیه بود.
در سفارشات آتاترک به جوانان ترکیه آمدهاست: این جمهوریت را ما (قوای ملی) بنا نهادیم بقا و پیشرفت آن با شماست»
دو آرمان اصلی آتاتورک از ابتدای حکومتش در سال ۱۹۲۳ ساختن ملت-دولت ترکیه و ترقی خواهی بودند و او هر دو این اهداف را فقط در تمدن مدرن غرب می دید. آتاتورک می دانست که مدرنیزه کردن ترکیه با اصلاحات ظاهری بی ارزش است و او باید برای رساندن کشورش به قافله تمدن مدرن غرب تغییراتی اساسی در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی کشورش به وجود آورد. چنین بود که او در اولین قدم تصمیم به از بین بردن بزرگترین مانع اصلاحات یعنی قدرت و نفوذ «علما» (روحانیون) گرفت. او با شجاعتی باورنکردنی بساط خلیفه گری را جمع کرد، وزارت شریعت و مسند شیخ الاسلام را برچید، مدارس مذهبی و دادگاهای شریعت را تعطیل کرد و اختیارات آنها را به دادگاههای مستقل واگذار کرد تا «به نام ملت» قضاوت کنند. او سپس در سال ۱۹۲۶ قوانین مدنی جدید ترکیه را که بر اساس قوانین مدنی سوئیس تنظیم شده بودند به تصویب رسانید و بدین ترتیب اصول و قوانین مدنی مدرن را به ترکیه معرفی کرد. همین قوانین بودند که در دهه بیست میلادی به زنان در ترکیه حقوق برابر با مردان اعطا کردند. آتاتورک تلاش بسیار کرد تا زنان با کشف حجاب به تحصیلات عالی دست پیدا کنند و پتانسیل خود را برای پیشرفت ترکیه به فعل برسانند.ترویج ملیگرایی ترک، جداکردن دین از سیاست، و تغییر خط عربی به خط لاتین از دیگر اقدامات وی میباشند.
او بخوبی می دانست که وظیفه بی نهایت سنگینی دارد که همانا باز سازی کشوری عقب مانده و رنجور از سالها جنگ و تزاع داخلی است و این همان کاری است که او به نجو احسن با کوشش، خلاقیت و شجاعتی فراوان انجامش داد و به خاطر آن جاودانه شد. آتاتورک در جامعه ای که کار و تجارت را عار می دانست، ابتکار و خلاقیت را حیله کافر و تمام افتخاراتش را فقط در فتوحات نظامی جستحو می کرد لباس نظامی از تن به در آورد و به رهبری با لباس شیک و مدرن غربی بدل گردید. او با این کار سمبولیک به مردمش فهماند که دوران شهادت طلبی و جهاد مقدس سپری گشته و برای باز سازی کشور، بالا بردن سطح زندگی مردم و پیوستن ترکیه به جامعه مدرن جهانی چاره ای نیست جز اینکه ارزشهایی جدید نظیر صنعت، مهارت و عقل معاش در جامعه رواج یابند.
او البته از زور و سرکوب برای بر قراری و حفظ جمهوری ترکیه بخصوص در دوران اصلاحات مهم خود استفاده کرد، اما این زور و سرکوب و حتی اعدامهای ۱۹۲۶ دیگر هرگز در ادامه حکومتش دیده نشدند تا راه برای دموکراسی و نظام چند حزبی در ترکیه هموار شود.
اما مهمترین آفریدهء آتاتورک استورهء خود او بود. او، در سرزمینی که همیشه محتاج وجود قهرمانان بود، به صورت شخصیتی استوره ای درآمده بود آنگونه که، مثلاً، یک پسر بچه، پس از این که با او دست داده بود، حاضر نشده بود تا هفته ها دست خود را بشوید مبادا کرامتی که از آتاتورک به او رسیده بود ترکش کند. از یک زن پیر دهاتی پرسیده بودند چند سال دارد و او گفته بودم «من هفده ساله ام» و توضیح داده بود که «زندگی واقعی من از زمانی شروع شده که در جریان جنگ استقلال آتاتورک را به چشم خود دیدم». کلام او برای جوانان کشورش کلامی مقدس محسوب می شد و کردارش ماهیتی استوره ای یافته و او را تبدیل به نمادی کرده بود که لازم بود برای چندین نسل «آرمان ملی» ترک ها را تعریف کند. کلمات و رفتارهای او به جوانان کشور حسی از تازگی و مددی واقعی برای زندگی پر مبارزه ای که باید صرف ریختن شالوده های نوین فردا می شد به شمار می رفت. او این همه را در زمانی اندکی بیش از ده سال انجام داده بود و برای این کار به جاه طلبی شخصی اش تکیه کرده بود که با ا گذر از معبر وطن دوستی و بر بنیاد یک انرژی و ارادهء کم نظیر انجام این کار بزرگ را ممکن ساخته بود. در او ترکیب نادری از خلقیات مشرق زمین و ذهنیات غربی در هم آمیخته بود.
آتاتورک به راستی پدر ترک ها بود. آن ترکیه که اکنون بر روی نقشه جهان حضور یافته بود تنها مجموعهء کوچک ودرهم فشرده ای از بازمانده های لحاف چهل تکهء امپراتوری عثمانی محسوب می شد که آفریدهء خود او بود. اگر او نبود همین تکهء باقیمانده یا در شکم امپراتوری های اطرافش هضم می شد و یا حداکثر به عنوان یکی از اقمار آن ها درمی آمد. او توانست از ساکنین این سرزمین یک ملت بوجود آورد، در این ملت حس وطن پرستی بدمد و برایش احترام بین المللی ایجاد کند. بعلاوه، به این ملت یک نظام سیاسی ماندگار هدیه نمود؛ و از میان ترک ها انسان جدیدی را قالب ریزی کرد که می توانست، از طریق آموزش و سرمشق قرار دادن اروپاییان، در تمدن معاصر جاهنی جایی برای خود داشته باشد
مقبره آتاتورک در آنکارا است . زمانی که به محوطهء سنگ فرش شدهء این مکان پا میگذارید اول تمیز بودن ونظم بسیار زیاد در محوطه و نیروهای دژبان و نظامی که به حالت احترام مانند مجسمه هایی بی حرکت برای تزئین محوطه بکار رفته اند توجه شما را جالب میکند . بعد از آن سادگی و بی زرق و برق بودن مزارش در عین شکوه . خبری از گنبدهای طلا یا درهایی ساخته شده از نقره و جواهر وجود ندارد همه چیز از سنگ و چوب است . در بیرون محوطه اصلی، تعدادی از ماشینها و قایق تفریحی و همچنین وسیلهء مخصوصی که با آن جسد آتاتورک را تشیع جنازه کردند دیدنی است. در کنار هر یک از این ماشین ها، تابلویی به چشم میخورد که شرح حال روز و مناسبتی که آتاتورک بر آن سوار شده بطور کامل آمده است. از جمله ماشینهایی که سوار بر آنها به پیشواز رضا شاه رفته و او را همراهی کرده است همراه با عکس های ۲ نفری ایشان .برای بازدید از این موزه زیبا هیچ گونه هزینه ای از بازدید کننده دریافت نمیشود.و بیننده را بیاد کاخهای شاه فقید میاندازد که جمهوری ننگین اسلامی آنها را مصادره کرده و از ملت ایران برای دیدن کاخهای شاهنشاه محمد رضا پهلوی، پول بلیط دریافت میکند!!!
حال شما بگویید برای چه گریه میکنم؟ آتاتورک چه کرد که رضا شاه نکرد؟ که این ادامه راه آتاتورک باشد و به بخشی از قانون ترکیه بدل شود و پادشاه ما در تبعد بدرود حیات گوید و تنها مشتی از خاک وطن را با خود به یادگار ببرد؟
درون مقبره ، بیشترین چیزی که عاشقانه جلب توجه میکند، عکس رضا شاه کبیر است که در آن ، رضاشاه با دستخط بسیار زیبایی نوشته : "به رسم یادگار، تقدیم به برادر بزرگوارم مصطفی کمال پاشا
کمال آتاتورک در خانوادیی متوسط به دنیا آمد. بعد از سالهای تحصیل در مدرسه بدلیل هوش سرشار نظامی و علاقه بسیار، وارد ارتش عثمانی شد .در ابتدا در طرابلس لیبی با ایتالیائیها جنگید؛ او در دههٔ اول قرن بیستم به همراه گروهی از افسران ترک، که ترکهای جوان نامیده شدند، پایههای اصلاحات در ارتش و دولت را به نفع ملیگرایی ترکها تثبیت کرد. در جنگهای بالکان به سمت فرماندهی رسید و در سال ۱۹۱۶ در تنگه داردانل و شبه جزیره گلیپولی در برابر انگلیسیها مقاومت کرد و مانع اشغال استانبول توسط نیروهای بریتانیا و متفقین در جنگ جهانی اول شد. او سپس در جبهه روس نبرد کرد. در جنگ جهانی اوّل دولت عثمانی شکست خورد و مناطق بسیاری در شمال آفریقا و حجاز، سوریه، عراق به دست کشورهای بریتانیا و فرانسه افتادند. قسمتهایی از اروپای خاوری نیز با حمایت فاتحان جنگ به استقلال رسیدند. در اواخر سال های جنگ اول جهانی ترکیه مورد هجوم فرانسه و ایتالیا از جنوب و یونان از شرق بود. آتاترک رهبری جنگ استقلال ترکیه را بر عهده داشت. در پایان جنگ جهانی اول مردم ترکیه از بی کفایتی خلیفه عبدالحمید اول و نظام عثمانی به تنگ آمده بودند و آتاترک رهبری خيزش علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را به عهده گرفت. درسال ۱۹۲۳ ترکیه مدرن با نظام جمهوری توسط ملی گرایان و گروههای مبارزه علیه اشغال بر پا شد. آتاترک از آن تاریخ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۸ رئیس جمهور ترکیه بود.
در سفارشات آتاترک به جوانان ترکیه آمدهاست: این جمهوریت را ما (قوای ملی) بنا نهادیم بقا و پیشرفت آن با شماست»
دو آرمان اصلی آتاتورک از ابتدای حکومتش در سال ۱۹۲۳ ساختن ملت-دولت ترکیه و ترقی خواهی بودند و او هر دو این اهداف را فقط در تمدن مدرن غرب می دید. آتاتورک می دانست که مدرنیزه کردن ترکیه با اصلاحات ظاهری بی ارزش است و او باید برای رساندن کشورش به قافله تمدن مدرن غرب تغییراتی اساسی در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی کشورش به وجود آورد. چنین بود که او در اولین قدم تصمیم به از بین بردن بزرگترین مانع اصلاحات یعنی قدرت و نفوذ «علما» (روحانیون) گرفت. او با شجاعتی باورنکردنی بساط خلیفه گری را جمع کرد، وزارت شریعت و مسند شیخ الاسلام را برچید، مدارس مذهبی و دادگاهای شریعت را تعطیل کرد و اختیارات آنها را به دادگاههای مستقل واگذار کرد تا «به نام ملت» قضاوت کنند. او سپس در سال ۱۹۲۶ قوانین مدنی جدید ترکیه را که بر اساس قوانین مدنی سوئیس تنظیم شده بودند به تصویب رسانید و بدین ترتیب اصول و قوانین مدنی مدرن را به ترکیه معرفی کرد. همین قوانین بودند که در دهه بیست میلادی به زنان در ترکیه حقوق برابر با مردان اعطا کردند. آتاتورک تلاش بسیار کرد تا زنان با کشف حجاب به تحصیلات عالی دست پیدا کنند و پتانسیل خود را برای پیشرفت ترکیه به فعل برسانند.ترویج ملیگرایی ترک، جداکردن دین از سیاست، و تغییر خط عربی به خط لاتین از دیگر اقدامات وی میباشند.
او بخوبی می دانست که وظیفه بی نهایت سنگینی دارد که همانا باز سازی کشوری عقب مانده و رنجور از سالها جنگ و تزاع داخلی است و این همان کاری است که او به نجو احسن با کوشش، خلاقیت و شجاعتی فراوان انجامش داد و به خاطر آن جاودانه شد. آتاتورک در جامعه ای که کار و تجارت را عار می دانست، ابتکار و خلاقیت را حیله کافر و تمام افتخاراتش را فقط در فتوحات نظامی جستحو می کرد لباس نظامی از تن به در آورد و به رهبری با لباس شیک و مدرن غربی بدل گردید. او با این کار سمبولیک به مردمش فهماند که دوران شهادت طلبی و جهاد مقدس سپری گشته و برای باز سازی کشور، بالا بردن سطح زندگی مردم و پیوستن ترکیه به جامعه مدرن جهانی چاره ای نیست جز اینکه ارزشهایی جدید نظیر صنعت، مهارت و عقل معاش در جامعه رواج یابند.
او البته از زور و سرکوب برای بر قراری و حفظ جمهوری ترکیه بخصوص در دوران اصلاحات مهم خود استفاده کرد، اما این زور و سرکوب و حتی اعدامهای ۱۹۲۶ دیگر هرگز در ادامه حکومتش دیده نشدند تا راه برای دموکراسی و نظام چند حزبی در ترکیه هموار شود.
اما مهمترین آفریدهء آتاتورک استورهء خود او بود. او، در سرزمینی که همیشه محتاج وجود قهرمانان بود، به صورت شخصیتی استوره ای درآمده بود آنگونه که، مثلاً، یک پسر بچه، پس از این که با او دست داده بود، حاضر نشده بود تا هفته ها دست خود را بشوید مبادا کرامتی که از آتاتورک به او رسیده بود ترکش کند. از یک زن پیر دهاتی پرسیده بودند چند سال دارد و او گفته بودم «من هفده ساله ام» و توضیح داده بود که «زندگی واقعی من از زمانی شروع شده که در جریان جنگ استقلال آتاتورک را به چشم خود دیدم». کلام او برای جوانان کشورش کلامی مقدس محسوب می شد و کردارش ماهیتی استوره ای یافته و او را تبدیل به نمادی کرده بود که لازم بود برای چندین نسل «آرمان ملی» ترک ها را تعریف کند. کلمات و رفتارهای او به جوانان کشور حسی از تازگی و مددی واقعی برای زندگی پر مبارزه ای که باید صرف ریختن شالوده های نوین فردا می شد به شمار می رفت. او این همه را در زمانی اندکی بیش از ده سال انجام داده بود و برای این کار به جاه طلبی شخصی اش تکیه کرده بود که با ا گذر از معبر وطن دوستی و بر بنیاد یک انرژی و ارادهء کم نظیر انجام این کار بزرگ را ممکن ساخته بود. در او ترکیب نادری از خلقیات مشرق زمین و ذهنیات غربی در هم آمیخته بود.
آتاتورک به راستی پدر ترک ها بود. آن ترکیه که اکنون بر روی نقشه جهان حضور یافته بود تنها مجموعهء کوچک ودرهم فشرده ای از بازمانده های لحاف چهل تکهء امپراتوری عثمانی محسوب می شد که آفریدهء خود او بود. اگر او نبود همین تکهء باقیمانده یا در شکم امپراتوری های اطرافش هضم می شد و یا حداکثر به عنوان یکی از اقمار آن ها درمی آمد. او توانست از ساکنین این سرزمین یک ملت بوجود آورد، در این ملت حس وطن پرستی بدمد و برایش احترام بین المللی ایجاد کند. بعلاوه، به این ملت یک نظام سیاسی ماندگار هدیه نمود؛ و از میان ترک ها انسان جدیدی را قالب ریزی کرد که می توانست، از طریق آموزش و سرمشق قرار دادن اروپاییان، در تمدن معاصر جاهنی جایی برای خود داشته باشد
مقبره آتاتورک در آنکارا است . زمانی که به محوطهء سنگ فرش شدهء این مکان پا میگذارید اول تمیز بودن ونظم بسیار زیاد در محوطه و نیروهای دژبان و نظامی که به حالت احترام مانند مجسمه هایی بی حرکت برای تزئین محوطه بکار رفته اند توجه شما را جالب میکند . بعد از آن سادگی و بی زرق و برق بودن مزارش در عین شکوه . خبری از گنبدهای طلا یا درهایی ساخته شده از نقره و جواهر وجود ندارد همه چیز از سنگ و چوب است . در بیرون محوطه اصلی، تعدادی از ماشینها و قایق تفریحی و همچنین وسیلهء مخصوصی که با آن جسد آتاتورک را تشیع جنازه کردند دیدنی است. در کنار هر یک از این ماشین ها، تابلویی به چشم میخورد که شرح حال روز و مناسبتی که آتاتورک بر آن سوار شده بطور کامل آمده است. از جمله ماشینهایی که سوار بر آنها به پیشواز رضا شاه رفته و او را همراهی کرده است همراه با عکس های ۲ نفری ایشان .برای بازدید از این موزه زیبا هیچ گونه هزینه ای از بازدید کننده دریافت نمیشود.و بیننده را بیاد کاخهای شاه فقید میاندازد که جمهوری ننگین اسلامی آنها را مصادره کرده و از ملت ایران برای دیدن کاخهای شاهنشاه محمد رضا پهلوی، پول بلیط دریافت میکند!!!
حال شما بگویید برای چه گریه میکنم؟ آتاتورک چه کرد که رضا شاه نکرد؟ که این ادامه راه آتاتورک باشد و به بخشی از قانون ترکیه بدل شود و پادشاه ما در تبعد بدرود حیات گوید و تنها مشتی از خاک وطن را با خود به یادگار ببرد؟
درون مقبره ، بیشترین چیزی که عاشقانه جلب توجه میکند، عکس رضا شاه کبیر است که در آن ، رضاشاه با دستخط بسیار زیبایی نوشته : "به رسم یادگار، تقدیم به برادر بزرگوارم مصطفی کمال پاشا
No comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.