شا _آریامهر
ای بانگ از این آتش که اندرون سینه است ...خانه ات ویران کنم، آتش زنم کاشانه ات
سر به دارو سر به کارو سر به افیون داده ی .....کاسه سر بشکنم، ویران کنم سامانه ات
بر خرابات وطن جام دو زهر لب میزنی......گرز رستم بر کشم، از جا در آرم ریشه ات
ای که با خون وطن در آسمان هفتمی....روزگارت بگذرد، بنیان کارت بر فتد
هان ای شیر وطن خورشید من افراشته تن.......کاوه آهنگرم ، کوروش منم نادر منم
... در سرای من شیران دو سر آماده اند ....تا که بر بندت کشند، آتش زنند عمامه ات
تخت جمشیدم دگر هرگز نبیند نامی از ...سیرت و صورت و بنیان ان ره توشه ات
سر به دارو سر به کارو سر به افیون داده ی .....کاسه سر بشکنم، ویران کنم سامانه ات
بر خرابات وطن جام دو زهر لب میزنی......گرز رستم بر کشم، از جا در آرم ریشه ات
ای که با خون وطن در آسمان هفتمی....روزگارت بگذرد، بنیان کارت بر فتد
هان ای شیر وطن خورشید من افراشته تن.......کاوه آهنگرم ، کوروش منم نادر منم
... در سرای من شیران دو سر آماده اند ....تا که بر بندت کشند، آتش زنند عمامه ات
تخت جمشیدم دگر هرگز نبیند نامی از ...سیرت و صورت و بنیان ان ره توشه ات
No comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.