کتاب هایی را که میگویم از کتابخانه ملی یا هر جایی تهیه کنید و اگر میخواهید شهر را شلوغ کنید بر سر این کتابها فریاد کنید که گوینده تاریخند و اکثر نویسنده های آنان از مخالفان شاهنشاه آریامهر.
کتابها: دایرت المعارف اسلامی، جلد یازدهم، صفحه ۴۱۰
تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران؛ انقراض قاجاریه، نوشته ملک الشعرا بهار، جلد اول از چاپ اول صفحه ۳۵۱
خاطرات محمد مصدق
سیر تحول صنعت نفت در ایران و خاور میانه؛ نوشته دکتر منصورکشفی، چاپ دوم، صفحه ۱۳۶
ایران در عصر پهلوی؛ نوشته دکتر مصطفی الموتی، جلد هفتم، صفحه ۱۵۲
و با تشکر فراوان از کدبان مهدی شمشیری که گرد آورنده اصلی مطالب تاریخی هستند و من فقط قسمت هایی به آنان افزوده، یا قسمت هایی از آن کاسته ام تا در حوصله خوانندگان دراید..
شیخ محمد بن خلیفه حاکم بحرین پس از غلبه بر مخالفان داخلی به انگلستان متوسل شده قرار دادی با این کشور به امضا میرساند مبنی بر اینکه کشتی های انگلیسی اجازه یافتند کشتی هایی را که به بحرین رفته یا از بحرین بار گیری و خارج میشوند را تفتیش کنند و این اولین جای پای انگلیس در بحرین بود
.. این در زمانی است که انگلستان هنوز پای های استعماری قدرت خود را همانگونه که بعد ها در اواسط و اواخر دوره قاجاریه محکم کرده بود و ایران را عملا تبدیل به یک مستعمره اعلام نشده کرده بود،، بر زمین نزده است
در ان زمان انگلیس هنگامیکه در صدد تصرف مملکتی بر می آماده، اول شورشی احمقانه را در آنجا توسط مردم و ساکنین منطقه ترتیب میداده به گونه ای که به منافع و متعلقات انگلیس حمله کنند و در راه پیش برد عظمت دولت، از دست دادن عده ای خدمتکار خویش نیز امر مهمی به شمار نمی آمده ( قابل توجه خوانندگان محترم در مورد حمله به سفارت انگلیس..همان گونه که میبینیم طبق شواهد تاریخی این سیاست انگلیس سیاستی کهنه و ریشه دار است و در جریان سیاست های استعماری این کشور بارها انجام شده است جالب است که اکنون بعد از یک قرن و نیم هنوز بعد از افتضاح اشغال سفارت، برخی از این اتفاق تعجب میکنند!).
ملک الشعرای بهار ( لازم به ذکر است که وی از مخالفان رضا شاه بوده است)این بلوا را چنین توصیف میکند:
بیستم اردی بهشت ۱۳۰۲، تقریبا دار ساعت ۹ صبح، هنگام خرید و فروش یک قاب ساعت، میان یک عرب نجدی و یک ایرانی نزاع در میگیرد و پس از ان به خیال ایرانیان نزاع پایان یافته است...ولی اعراب نجدی مسلح شده، بر ایرانیان حمله میکنند . ایرانیان مسلح نبوده فقط چوب داشتند. ۳ نفر از آنان مقتول و ۳۵ نفر زخم دار میشوند و ۵ نفر مفقود. پس از یک ساعت و نیم درگیری، ایرانیان مجبور میشوند به خانه های خود گریخته و مدت ۲۵ روز در خانه ها از ترس جان پنهان شوند. در این هنگام اعراب وهابی به اعراب شیعه حمله کرده ۸ مرد و ۲ زن مقتول و ۲ زن دیگر زخم دار میشوند.
در این هنگام وزیر خارجه وقت ایران، محمد مصدق نامه ای به دولت انگلیس نوشته و برای حفظ جان و مال مردم کمک دولت انگلستان !را خواستار میشود، این نامه سندی قابل قبول برای مداخله بریتانیا شناخته شده، بدین گونه انگلستان یک کشتی با ۲ ارابه توپ و ۴۰ سرباز هندی! در بحرین پیاده میکند و از این زمان به بعد نفوذ دولت ایران در بحرین از بین رفته، انگلستان به طور نا گفته، بحرین را متعلق به خود میداند.
این موضوع در جلسه سری مجلس در دوران سردار سپاه رضا خان وزیر جنگ وقت (رضا شاه آینده) مورد بررسی قرار میگیرد و سردار سپاه اصرار میورزد که ما با کشتیهای جنگی پرسپولیس و مظفری که از انگلستان خریدیم میتوانیم خودمان به بحرین برویم و ۲ ارابه توپ ببریم و ۴۰ سرباز هم که داریم من هم که وزیر جنگ هستم ولی با و مخالفت کردند و حتی سردار سپاه از فرط ناراحتی گریست..(عرض کردم که ملک الشعرا از مخالفین سر شناس رضا شاه است)
اینکه چگونه نخست وزیر وقت مستوفی الممالک را با حیله مدرس خائن بزرگ که در قرارداد ۱۹۱۹ نیز رشوه کلانی از دولت فخیمه دریافت کرد، استیضاح کردند تا مشیر الدوله خائن به نخست وزیری برسد و مصدق وزیر خارجه و چه خیانتها مرتکب شدند در حوصله این متن نمیباشد..مصدق خود در خاطراتش میگوید، هر وقت دولت انگلستان جویای منفعتی بود مشیر الدوله را سر کار میاورد.. آخر سر هم که پای بر زمین کوفت و گریه کرد که که من جان ایرانیان را نجات دادم و اگر از انگلیس کمک نمیخواستم، اعراب نجدی ایرانیان را قتل عام میکردند.
ملاحضه فرمودید؟ پس به چه دلیل در هیچ کجا نمیگویند که بحرین از همان سال ۱۳۰۲ به اشغال انگلیس در آمد؟ پس چرا با غرض ورزی تمام حرفی از مخالفت سردار سپاه با فرستادن نیروی دریایی انگلیس سخن نمیگویند؟چرا از نامه مصدق به دولت بریتانیا که عامل اصلی اشغال بحرین بوده حرفی به میان نمییاد؟ در همان سال، انگلستان امتیاز تاسیس نمایندگی دائمی در بحرین را گرفت و سر چالرز بلگرین را به آنجا فرسستاد که به قدری در مدت ۳۴ سال اقامت خویش در بحرین، به تحریک اعراب برای تغییر نام خلیج فارس به خلیج عرب پرداخت و خشم مردم منطقه را بر انگیخت که در نهایت دولت فخیمه مجبور به استرداد و جایگزینی این شخص گردید.
بحرین فقط ۲۵ کیلومتر با عربستان سعودی فاصله دارد..در کتاب دکتر منصور کشفی میخوانیم، جزیره بحرین از نظر جغرافیایی ای برای بار گیری و صدور نفت خام و ساختن پالایش گاه بسیار مناسب به نظر می آمد. در واقع نزدیکی آن به عربستان سودی و قطر بود که به اهمیت آن می افزود. بنا بر این بلافاصله بعد از کشف نفت در بحرین در تیر ماه ۱۳۱۴، شرکت نفت بحرین پالایشگاهی احداث کرد که در سالهای جنگ جهانی دوم گسترش فراوان یافت. البته اکثر نفت خام این پالایشگاه از نفت خام عربستان تغذیه میشد .زیرا تولید نفت بحرین روزانه فقط معادل ۳۰،۰۰۰ بشکه بود .نفت ابتدا از عربستان سودی به وسیله نفتکش حمل میشد. ولی بعداز مدتی خط لوله ای به قطر ۱۲ اینچ و به طول ۵۶ کیلومتر از عربستان به بحرین کشیده شد که دو سوم آن زیر آب قرار دشت.
در سال ۱۳۲۶، خط لوله دیگری با همین ضخامت کشیده شد که ظرفیت خط لوله را به ۱۲۶،۰۰۰ بشکه رساند. در سالهای قبل از ملی شدن صنعت نفت حدود ۸۵ در صد این ظرفیت از عربستان تغذیه میشد..بطور کلی شرکت نفت بحرین اولین شرکت نفتی در خاور میانه بود که صد در صد به شرکت های نفتی تگزاس و استاندارد کالیفرنیا تعلق داشت. در تمام مدت هم دولت ایران اعتراض کرده بود هم برای پالایشگاه شرکت های خارجی هم برای خط لوله عربستان. توجه داشتید که این شرکتها در سال ۱۳۱۴ تاسیس شدند و بحرین در سال ۱۳۰۲و با نامه کمک مصدق توسط انگلستان اشغال شده. در حالیکه محمد رضا شاه پهلوی در شهریور ۱۳۲۰ به سلطنت رسید؟ و سالهای اولیه سلطنت وی همانطور که همه میدانند مصادف بود با سالهایی که سال آشوب و هرج و مرج خوانده میشود که وقایع و ترور های بسیار اتفاق افتاد ...آیا برای محمد رضا شاه در آن سالها امکان داشته که با ۲ ابر قدرت در آن جزیره با نیروی دریایی آن زمان بجنگد؟ مستحضر هستید که انگلستان همیشه حضور داشته و برای دادن امتیاز پالایشگاه به امریکا از امتیازات کلانی بر خوردار شده...در سیاست بین الملل وقتی کار با ملاطفت پیش نرود، چاره جنگ است...آیا محمد رضا شاه پهلوی در آن سال با آن نیروی دریایی میتوانست با ۲ ابر قدرت و عربستان بجنگد؟
در سوم شهریور ۱۳۲۰ کشور ایران بوسیله قوای سه کشور انگلستان، شوروی و آمریکا اشغال گردید و رضا شاه از سلطنت خلع گردید و دولت انگلیس خواستار سلطنت پسر محمدحسن میرزا نوه محمدعلی شاه قاجاربود ولی ولیعهد وقت یعنی محمد رضا شاه به سلطنت نشست...از آن سال تا سال ۱۳۲۹ که سال ملی شدن نفت بود، سالهای هرج و مرج و شورش نامیده شدند..دربهمن ماه ۱۳۲۷ ماجرای ترورشاه در دانشگاه تهران اتفاق افتاد بدین معنی که ایران تا آن سالها کاملا درگیر مسائل داخلی خود بوده، تقصیری که همه میدانند نه متوجه محمد رضا شاه بلکه خود قربانی و درگیر ان بوده این همه در حالیست که جزیرهٔ بحرین از سال میلادی ۱۷۸۳، به دست خاندان آل خلیفه (که از اعراب شبهجزیرهٔ عربستان بودند) افتاد که از قرن نوزدهم تا سال ۱۹۷۱ تحتالحمایهٔ انگلیس بودند و در دوران قاجار و پهلوی، ایران هنوز دورادور مدعی مالکیت بر بحرین بود تا آنکه حكومت بحرين كه تحت نفوذ انگليس بود براي تأثيرگذاري بر نتيجه نظرخواهي مصمم شد تا ساختار جمعيتي اين سرزمين را با اكثريت دادن به عربها دگرگون سازد. در اين راستا هزاران فلسطيني و نيروي كار عرب از كشورهاي منطقه به بحرين هجوم آوردند و پس از ان اقدام به سر شماری کردند ؛ ۶۰ در صد عرب ،۲۰ درصد هند و پاکستانی، ده در صد ایرانی و ده در صد از ملل دیگر بودند. بدینسان ایران با توطئه ای که توسط بریتانیا صورت پذیرفت به ناچار ادعای حاکمیت بر بحرین را کنار گذاشت
کسانیکه میگویند شاه چرا شاه چرا اگر راه حل ندهند ایراد مغرضانه است..اگر شاه در ان زمان با بحرین که عملا از دسترس ما دور بود و دست اجانب از قبل از پادشاهی خانواده پهلوی در آن جزیره دراز بود و مدیریت و نظارت میکرد، به جنگ بر میخاست، نمی توانست در سال ۱۳۵۰ که ۳ جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابو موسی را گرفت، آنها را به نفع خود مصادره کند...در آن زمان صدام بلوایی به پا کرد و از کشور های عرب منطقه کمک خواست که موضوع را به سازمان ملل ارجاع دهند ولی هیچکدام از دول اعراب جرات نکردند..دقت کنید، جرات نکردند در مقابل قدرت شاه که در آن زمان قدرت نظامی بسیارقوی تبدیل شده بود (سال ۱۳۵۰) ، دم بر آورند و ۳ جزیره توسط ایران مصادره شد
No comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.