شا -آریامهر....پشت پرده ادعای امارات چه میگذرد؟؟؟
دولت امارات عربی متحده هر از چند گاهی و به بهانه های مختلف موضوع جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را مطرح می کند و مدعی می شود که این جزایر اشغالی است. بلافاصله پس از هر ادعایی، شورای همکار...ی خلیج فارس نیز از مواضع این دولت حمایت می کند.
کشورهای غربی هیچوقت موضع مناسبی در رابطه با مسئلة جزایر ایرانی نداشته اند. آنها یا در برابر ادعای امارات سکوت کرده اند و یا مواضعی را اتخاذ کرده اند که حمایت از امارات تلقی شده است...
جزائر تنب کوچک و بزرگ دارای نفت نیستند ولی جزیره ابو موسی دارای ذخائر بسیار نفتیست که این خود میتواند با توجه به بدهی خارجی147.6 میلیارد دلاری به عنوان بدهکارترین کشور خاورمیانه ای در سال ۲۰۱۱ نیمچه کشور امارات، دلیل کافی برای ادعای گستاخانه آن باشدولی کافی نیست چرا که هر بر روابط جمهوری اسلامی و امریکا به تیرگی بیشتر میگراید،ادعا های امارات نوجوان بیشتر میگردد...
در حال حاضر رابطهای بین شرایط سیاسی کنونی ایران و طرح دوباره ادعای مالکیت بر جزایر سهگانه از سوی امارات اینجا است. این کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هستند که جدا از امریکا و انگلیس بصورت اهرم فشاری در تقابل با بلند پروازی های هسته ای ملایان بر آمدند. و این در کنار بحران سوریه دلیل دیگر نگرانی کشور های آرام از همسایه ناآرام خود ایران است که اگر مشارکتی در بحران سوریه نمیداشت، سفر کوفی عنان به ایران جهت حل بحران سوریه، معنی پیدا نمیکرد.بنابر این ماجرای جزایر چیزی نیست جز همصدایی و هشدار کشورهای حاشیه خلیج فارس به ایران برای یک تهدید جدی.
اینجاست که باید تهدید مذکور را تهدیدی جدی بدانیم و به نقش حمایت از شاهزاده رضا پهلوی در چنین شرایطی تاکید کنیم چرا که در صورت ادامه یکدندگی ها و لجاجت دولت ایران در ادامه تحریکات هسته ای با دول غربی از یک طرف و دول عربی و از دست دادن تمامیت ارضی کشور از طرف دیگر روبرو هستیم به عبارتی ایران جهانی را در مقابل خود دارد که شرایط فراهم شده به این جهان در تقابل براحتی اجازه دست درازی به حد و مرز قانونی خود را از شمال و جنوب خواهد داد..
در مورد سوابق این مناطق نوشتارهای زیادی در دسترس است که به یکی از آنها اشاره میکنیم. در کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان در مورد حاکمیت جزایر سه گانه آمدهاست:"بدنبال شکست جنگ سالاران ساحل دزدان دریایی از بریتانیا سواحل دزدان دریایی( شارجه، عجمان و راس خیمه) به تصرف انگلیس درآمد. و بر اساس قرارداد ۱۸۱۹ بریتانیا برای آنها پرچمی و علامت ملی و مهر درست کردو آنها را تحت حمایت (مستعمره)قرارداد. امابا تضعیف دولت مرکزی ایران پس از جنگهای ایران و روس و جنگ هرات و مرو، نیروهای بریتانیا بتدریج بسوی سواحل فارسی نیز چشم طمع دوخت.و جزایر کیش و خارک و بوشهر را مورد تهدید قرار داد.ایران در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۹۰۳ نامه هایی را مبنی بر اعتراض به اشغال جزایر خلیج فارس به بریتانیا ارایه مینمودکه در اسناد و مدارک مربوط به ایران موجود است.
در دوره پهلوی نیز درخواست ایران برای حاکمیت بر جزایر سه گانه و بهره برداری از خاک سرخ بوموسی همواره مطرح بودهاست تا اینکه موضوع جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس میان ایران و امارات متحده عربی از سال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی با تضعیف موقعیت نیروهای انگلیسی در این جزایر (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به اوج خود رسید و در سال ۱۹۷۱ و ورود نیروهای نظامی ایران در همان سال به این سه جزیره بر اساس توافقات صورت گرفته میان دو کشور مرحله دیگری آغاز شد.روزی که ایران جزایر را از بریتانیا تحویل گرفت <سی ام نوامبر ۱۹۷۱> بود
در گزارشی از جناب علیرضا طاهری که در ان زمان سردبیر روزنامه اطلاعات بودند و نیروهای ایرانی را در آن عملیات همراهی میکردند میخوانیم:" از دست کم یک هفته پیشتر میدانستیم که ایران به زودی پس از نزدیک به ۷۰ سال استعمارگری بریتانیا بار دیگر بر سه جزیره مهم و استراتژیک ابوموسی (به روایتی با نام ایرانی گب سبزو) و تنبهای بزرگ و کوچک رسماً مسلط خواهد شد. سفری بیهیجان در پیش بود، اما تاریخی. نیروی دریایی شاهنشاهی ایران با تشکیل ستادی ویژه در جزیره قشم در ۲۲ کیلومتری تنب بزرگ خود را آماده کرده بود تا در مراسمی تشریفاتی درفش ایران را در این سه جزیره بیهیچ درگیری و حادثهای به اهتزاز درآورد. هواپیماهای شکاری ایران بر فراز این سه جزیره در پرواز بودند. ساعت ۶:۱۵ بامداد روز نهم آذرماه۱۳۵۰، یک روز پیش از خروج کامل نیروهای استعمارگر بریتانیا از شرق سوئز من جمله از خلیج فارس، عملیات نیروی دریایی ایران آغاز شد و در عرض ۳۵ دقیقه پایان گرفت".
عملیات در این ۳ کرانه به ترتیب توسط ناو کهنمویی، ناوچه پروین و ناو میلانیان و یک فروند بل ۲۵۰ که با هلیکوپترهای رزمی پشتیبانی میشد، انجام گرفت و در ساعت ۶.۳۰ آغاز شد. والاگهر شهریار شفیق با اشارات معنیدار به سرنشینان ایرانی هلیکوپترش چنان به پرواز درآمد که در طول سفر از ابوموسی به قشم، خبرنگار دوربین را رها کرده و دو دستی میلهها را چسبیده بود و هرگز فرصتی نیافت تا عکسی را که در پی شکار آن بود بگیرد.در ساعت ۶.۳۵ جتهای نیروی هوایی ایران نیز بر روی جزیره ظاهر شدند.عملیات پس از نیم ساعت به پایان میرسد و در ساعت ۱۰ صبح دریادار حبیب اللهی وارد جزیره میشود و اندکی بعد نخست وزیر وقت هویدا، طی نطق رسمی، بازگشت ۳ جزیره را به آغوش ایران رسما اعلام میکند.
در آن هنگام دولتی به اسم امارات وجود نداشت و کشوری که اکنون به نام امارات عربی متحده خوانده می شود در قالب هفت امیرنشین مستقل با دولت های جداگانه و تحت الحمایة انگلیس شناخته می شد. تازه در این زمان بود که کشوری با نام امارات آنهم تحت حمایت انگلستان، تشکیل شد..
دریابان والاگهر شهریار شفیق و ناخدا فرید خزعل از فرماندگان عملیات،از نخستین ایرانیانی بودند که به درون پاسگاه تنب بزرگ یورش بردند و مقاومت سنگر گرفتگان در آن را در هم شکستند.
بدین سان ابوموسی و تنبهای بزرگ و کوچک پس از ۶۸ سال استعمارگری بریتانیا بار دیگر پرچم ایران را برفراز خود افراشته دیدند.".
متاسفانه یادداشت تفاهم سال ۱۹۷۱ قرارداد نیست فقط یک پیمان نامه است و نه معاهده و علاوه بر آن نقطه ضعف ما در آنجاست که در این پیمان نامه از واژه اشغال استفاده شده و این در عرف بین المللی میتواند بدین معنی باشد که قبل از اشغال متعلق به ما نبوده ولی در این حال اسناد تاریخی تماما گواه بر مالکیت ایران بر جزایر دارد منهای ۷۰ سالی که به اشغال خود سرانه انگلیس در آمده بودند..
حاکمیت ایران بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ریشه در دورهٔ امپراطوریهای ایلامی ، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد. در این دوران نظم و امنیت ایرانی بر سراسر این پهنه آبی خلیج فارس و جزایر آن حکمفرما بود. جزایر سهگانه در سال ۱۹۰۸ به طور کامل تحت اشغال بریتانیا به عنوان قیم رسمی امارات متصالحه در آمد اما تا سال ۱۹۷۱ هیچ کدام از دولتهای ایران این اشغال را قبول نداشته و ابوموسی به همراه تنب بزرگ و کوچک در تقسیمات کشوری ایران قرار داشتند
در استدلال بر حاکمیت ایران بر جزائر فوق، میتوان اشاره کرد در زمان انعقاد تفاهمنامه میان ایران و شیخ شارجه و بازگشت جزایر به ایران، هنوز دولتی با نام امارات متحده عربی، وجود خارجی نداشت تا بتواند ادعایی نسبت به جزایر تاریخی ایران داشته باشد. در واقع، موجودیت کشوری با نام امارات متحده عربی، دو روز پس از بازگشت جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به ایران، به عنوان یک کشور مستقل موجودیت یافت. همچنین هنوز در زمان انعقاد این تفاهمنامه، شورای همکاری خلیجفارس تشکیل نشده بود؛ بنابراین، از لحاظ حقوق بینالملل، صلاحیت حقوقی برای طرح ادعا علیه تمامیت ارضی ایران را نداشته و نخواهد داشت.
ولی با وجود همه این احوال از آنجاییکه از یک طرف مانور به عمل آمده توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نشاندهنده عزم جزم و اتحاد این کشورها در تقابل با ایران است و از طرف دیگر همانطور که گفتیم، یادداشت تفاهم سال ۱۹۷۱،یک تفاهم نامه است نه قرارداد، بنابر این خطر تجزیه ایران و از دست رفتن تمامیت ارضی و آبهای متعلق به آن، خطری جدی و پر رنگ تر از هر زمان دیگر به نظر میرسد..
دولت امارات عربی متحده هر از چند گاهی و به بهانه های مختلف موضوع جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را مطرح می کند و مدعی می شود که این جزایر اشغالی است. بلافاصله پس از هر ادعایی، شورای همکار...ی خلیج فارس نیز از مواضع این دولت حمایت می کند.
کشورهای غربی هیچوقت موضع مناسبی در رابطه با مسئلة جزایر ایرانی نداشته اند. آنها یا در برابر ادعای امارات سکوت کرده اند و یا مواضعی را اتخاذ کرده اند که حمایت از امارات تلقی شده است...
جزائر تنب کوچک و بزرگ دارای نفت نیستند ولی جزیره ابو موسی دارای ذخائر بسیار نفتیست که این خود میتواند با توجه به بدهی خارجی147.6 میلیارد دلاری به عنوان بدهکارترین کشور خاورمیانه ای در سال ۲۰۱۱ نیمچه کشور امارات، دلیل کافی برای ادعای گستاخانه آن باشدولی کافی نیست چرا که هر بر روابط جمهوری اسلامی و امریکا به تیرگی بیشتر میگراید،ادعا های امارات نوجوان بیشتر میگردد...
در حال حاضر رابطهای بین شرایط سیاسی کنونی ایران و طرح دوباره ادعای مالکیت بر جزایر سهگانه از سوی امارات اینجا است. این کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هستند که جدا از امریکا و انگلیس بصورت اهرم فشاری در تقابل با بلند پروازی های هسته ای ملایان بر آمدند. و این در کنار بحران سوریه دلیل دیگر نگرانی کشور های آرام از همسایه ناآرام خود ایران است که اگر مشارکتی در بحران سوریه نمیداشت، سفر کوفی عنان به ایران جهت حل بحران سوریه، معنی پیدا نمیکرد.بنابر این ماجرای جزایر چیزی نیست جز همصدایی و هشدار کشورهای حاشیه خلیج فارس به ایران برای یک تهدید جدی.
اینجاست که باید تهدید مذکور را تهدیدی جدی بدانیم و به نقش حمایت از شاهزاده رضا پهلوی در چنین شرایطی تاکید کنیم چرا که در صورت ادامه یکدندگی ها و لجاجت دولت ایران در ادامه تحریکات هسته ای با دول غربی از یک طرف و دول عربی و از دست دادن تمامیت ارضی کشور از طرف دیگر روبرو هستیم به عبارتی ایران جهانی را در مقابل خود دارد که شرایط فراهم شده به این جهان در تقابل براحتی اجازه دست درازی به حد و مرز قانونی خود را از شمال و جنوب خواهد داد..
در مورد سوابق این مناطق نوشتارهای زیادی در دسترس است که به یکی از آنها اشاره میکنیم. در کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان در مورد حاکمیت جزایر سه گانه آمدهاست:"بدنبال شکست جنگ سالاران ساحل دزدان دریایی از بریتانیا سواحل دزدان دریایی( شارجه، عجمان و راس خیمه) به تصرف انگلیس درآمد. و بر اساس قرارداد ۱۸۱۹ بریتانیا برای آنها پرچمی و علامت ملی و مهر درست کردو آنها را تحت حمایت (مستعمره)قرارداد. امابا تضعیف دولت مرکزی ایران پس از جنگهای ایران و روس و جنگ هرات و مرو، نیروهای بریتانیا بتدریج بسوی سواحل فارسی نیز چشم طمع دوخت.و جزایر کیش و خارک و بوشهر را مورد تهدید قرار داد.ایران در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۹۰۳ نامه هایی را مبنی بر اعتراض به اشغال جزایر خلیج فارس به بریتانیا ارایه مینمودکه در اسناد و مدارک مربوط به ایران موجود است.
در دوره پهلوی نیز درخواست ایران برای حاکمیت بر جزایر سه گانه و بهره برداری از خاک سرخ بوموسی همواره مطرح بودهاست تا اینکه موضوع جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس میان ایران و امارات متحده عربی از سال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی با تضعیف موقعیت نیروهای انگلیسی در این جزایر (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به اوج خود رسید و در سال ۱۹۷۱ و ورود نیروهای نظامی ایران در همان سال به این سه جزیره بر اساس توافقات صورت گرفته میان دو کشور مرحله دیگری آغاز شد.روزی که ایران جزایر را از بریتانیا تحویل گرفت <سی ام نوامبر ۱۹۷۱> بود
در گزارشی از جناب علیرضا طاهری که در ان زمان سردبیر روزنامه اطلاعات بودند و نیروهای ایرانی را در آن عملیات همراهی میکردند میخوانیم:" از دست کم یک هفته پیشتر میدانستیم که ایران به زودی پس از نزدیک به ۷۰ سال استعمارگری بریتانیا بار دیگر بر سه جزیره مهم و استراتژیک ابوموسی (به روایتی با نام ایرانی گب سبزو) و تنبهای بزرگ و کوچک رسماً مسلط خواهد شد. سفری بیهیجان در پیش بود، اما تاریخی. نیروی دریایی شاهنشاهی ایران با تشکیل ستادی ویژه در جزیره قشم در ۲۲ کیلومتری تنب بزرگ خود را آماده کرده بود تا در مراسمی تشریفاتی درفش ایران را در این سه جزیره بیهیچ درگیری و حادثهای به اهتزاز درآورد. هواپیماهای شکاری ایران بر فراز این سه جزیره در پرواز بودند. ساعت ۶:۱۵ بامداد روز نهم آذرماه۱۳۵۰، یک روز پیش از خروج کامل نیروهای استعمارگر بریتانیا از شرق سوئز من جمله از خلیج فارس، عملیات نیروی دریایی ایران آغاز شد و در عرض ۳۵ دقیقه پایان گرفت".
عملیات در این ۳ کرانه به ترتیب توسط ناو کهنمویی، ناوچه پروین و ناو میلانیان و یک فروند بل ۲۵۰ که با هلیکوپترهای رزمی پشتیبانی میشد، انجام گرفت و در ساعت ۶.۳۰ آغاز شد. والاگهر شهریار شفیق با اشارات معنیدار به سرنشینان ایرانی هلیکوپترش چنان به پرواز درآمد که در طول سفر از ابوموسی به قشم، خبرنگار دوربین را رها کرده و دو دستی میلهها را چسبیده بود و هرگز فرصتی نیافت تا عکسی را که در پی شکار آن بود بگیرد.در ساعت ۶.۳۵ جتهای نیروی هوایی ایران نیز بر روی جزیره ظاهر شدند.عملیات پس از نیم ساعت به پایان میرسد و در ساعت ۱۰ صبح دریادار حبیب اللهی وارد جزیره میشود و اندکی بعد نخست وزیر وقت هویدا، طی نطق رسمی، بازگشت ۳ جزیره را به آغوش ایران رسما اعلام میکند.
در آن هنگام دولتی به اسم امارات وجود نداشت و کشوری که اکنون به نام امارات عربی متحده خوانده می شود در قالب هفت امیرنشین مستقل با دولت های جداگانه و تحت الحمایة انگلیس شناخته می شد. تازه در این زمان بود که کشوری با نام امارات آنهم تحت حمایت انگلستان، تشکیل شد..
دریابان والاگهر شهریار شفیق و ناخدا فرید خزعل از فرماندگان عملیات،از نخستین ایرانیانی بودند که به درون پاسگاه تنب بزرگ یورش بردند و مقاومت سنگر گرفتگان در آن را در هم شکستند.
بدین سان ابوموسی و تنبهای بزرگ و کوچک پس از ۶۸ سال استعمارگری بریتانیا بار دیگر پرچم ایران را برفراز خود افراشته دیدند.".
متاسفانه یادداشت تفاهم سال ۱۹۷۱ قرارداد نیست فقط یک پیمان نامه است و نه معاهده و علاوه بر آن نقطه ضعف ما در آنجاست که در این پیمان نامه از واژه اشغال استفاده شده و این در عرف بین المللی میتواند بدین معنی باشد که قبل از اشغال متعلق به ما نبوده ولی در این حال اسناد تاریخی تماما گواه بر مالکیت ایران بر جزایر دارد منهای ۷۰ سالی که به اشغال خود سرانه انگلیس در آمده بودند..
حاکمیت ایران بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ریشه در دورهٔ امپراطوریهای ایلامی ، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد. در این دوران نظم و امنیت ایرانی بر سراسر این پهنه آبی خلیج فارس و جزایر آن حکمفرما بود. جزایر سهگانه در سال ۱۹۰۸ به طور کامل تحت اشغال بریتانیا به عنوان قیم رسمی امارات متصالحه در آمد اما تا سال ۱۹۷۱ هیچ کدام از دولتهای ایران این اشغال را قبول نداشته و ابوموسی به همراه تنب بزرگ و کوچک در تقسیمات کشوری ایران قرار داشتند
در استدلال بر حاکمیت ایران بر جزائر فوق، میتوان اشاره کرد در زمان انعقاد تفاهمنامه میان ایران و شیخ شارجه و بازگشت جزایر به ایران، هنوز دولتی با نام امارات متحده عربی، وجود خارجی نداشت تا بتواند ادعایی نسبت به جزایر تاریخی ایران داشته باشد. در واقع، موجودیت کشوری با نام امارات متحده عربی، دو روز پس از بازگشت جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به ایران، به عنوان یک کشور مستقل موجودیت یافت. همچنین هنوز در زمان انعقاد این تفاهمنامه، شورای همکاری خلیجفارس تشکیل نشده بود؛ بنابراین، از لحاظ حقوق بینالملل، صلاحیت حقوقی برای طرح ادعا علیه تمامیت ارضی ایران را نداشته و نخواهد داشت.
ولی با وجود همه این احوال از آنجاییکه از یک طرف مانور به عمل آمده توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نشاندهنده عزم جزم و اتحاد این کشورها در تقابل با ایران است و از طرف دیگر همانطور که گفتیم، یادداشت تفاهم سال ۱۹۷۱،یک تفاهم نامه است نه قرارداد، بنابر این خطر تجزیه ایران و از دست رفتن تمامیت ارضی و آبهای متعلق به آن، خطری جدی و پر رنگ تر از هر زمان دیگر به نظر میرسد..
No comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.