Monday, July 9, 2012

موازی سازی چیست و به چه طریق از طرف جمهوری اسلامی اعمال میشود؟؟



موازی سازی گزینه یی است استراتژیک در مواقع احساس خطر توسط دولتها و سیاسیون که غالبا با اهداف دراز مدت و در طی زمان، به منظور جلوگیری از شکل گیری اعتراضات و در حالت اضطراری، به منظور فرسایش انقلاب ها صورت میگیرد.

درگزینه ضرورت فرسایش انقلاب، روند موازی سازی بدین شکل صورت می پذیرد:  

۱- برآورد میزان عمق جنبش با تست سرکوب وحشیانه برای اندازه گیری میزان جدیت و مقاومت مردم

 ۲- خرید زمان به منظور تدوین استراتژی و یافتن یک راهبرد سیاسی در برخورد با انقلاب



برای بررسی و شناخت این فرایند، بهترین راه، نگاه به موضوع از زاویه دید دشمن است. یعنی بررسی اینکه وی با توجه به تحولات و رویدادها چه تهدید یا فرصت هایی را پیش روی خود میبیند.

جمهوری اسلامی پس از انتخابات با موج عصیان و آزادیخواهی روبرو بود. ولی نباید فراموش کرد قبلا نیز در رویدادهای ۱۸ تیر سال ۷۸ و متعاقب ان در سالگرد ان، با این چنین امواجی روبرو بوده است اما آنچه توانست ظهور مجدد این موج را یک دهه به تاخیر اندازد، سرکوب خونین سال ۷۸ بود. پس از آن، معترضین و آزادی خواهان به فعالیت زیرزمینی خود ادامه دادند. در این میان نارضایتی نه فقط در سطح دانشجویان، بلکه تا عمیقترین لایه های ساختار اجتماعی نفوذ کرد و این همان دلیلی است که آسیب شناسان و جامعه شناسان جیره خوارای که برای جمهوری اسلامی کار میکنند، حاکمان را از رویا رویی مستقیم با این نارضایتی بر حذر داشتند. این مطالعه گران، به ژرفای جنبش عمومی و عمق نارضایتی مردم در سال ۸۸آگاه بودند و ایمان داشتند که به اثربخشی سیاست سرکوب در مورد این جنبش، امیدی نخواهد بود.



بدین ترتیب، تئوریسین ها و استراتژیست های آگاه از مرگ گفتمانی رژیم، با سیاست موازی سازی، از مرگ اجتماعی رژیم جلوگیری کردند و آن را تا مدتی نامعلوم به تاخیر انداختند.



راهکار جدید مقاومت موازی، مهمترین گزینه حاکمان جمهوری اسلامی است برای بدست گرفتن موج آزادیخواهانه مردم از طریق به اشتباه انداختن ملت در تشخیص مصداق رهبری. از نظر جمهوری اسلامی، کافیست رهبری جنبش بدست رژیم بیفتد و از دست مردم خارج شود تا ملت به اشتباه بیفتد وهمین پتک آزادی بر سر انقلابیون بخورد و ملت خشمگین در امواج آزادیخواهانه خود، غرق شوند.



فضای شفاف دموکراسی خواهی مردم بارها توسط جمهوری اسلامی، غبار آلود شده که در این میان باید به نقش آفرینی عوامل برون مرزی رژیم و رسانه های مربوطه اشاره کرد. ولی آنچه مسلم است وجود دسیسه در پشت صحنه این غبار سازی هاست و خبر از تشکیل محور مقاومت موازی میدهد. یعنی تئوری تشکیل مقاومت تقلبی جنبش سبز مصادر شده، در کنار هسته مقاومات اصلی و سرکوب شده جنبش سبز واقعی. سوالی که رژیم قبل از تشکیل این موازی سازی از خود کرده این بوده:



بدنه اصلی این مقاومت را چه کسانی میتوانند تشکیل دهند؟

اعلام موجودیت رسمی این مقاومت چگونه و در چه زمانی میتواند باشد؟

برگ برنده رژیم چیست که میتواند مطمئن باشد که مردم به اشتباه خواهند افتاد؟



حاکمان مرگ را تا قلب حاکمیتشان نیز حس میکردند و این در حالیست که بحران عظیم اقتصادی نیز کمر دولت را شکسته بود. پوسیدگی درونی عاملی است که رژیم را از برخورد مستقیم با جنبش سبز بازداشت بنابرین منطقی ترین ابزار، استفاده از خود نیروی جنبش سبز برای مهندسی انقلاب، موج سواری و بدست گرفتن مدیریت تحولات است و این دقیقا مهمترین فاکتوری است  که در بررسی و تحلیل  روانشناختی رفتارفعلی حاکمیت و همینطور، در پیشبینی رفتار  آینده وی  نیز  باید مورد بررسی قرار داد. در صورت آزادی رهبران جنبش سبز در آستانه تشکیل شورای ملی و یا خروج احتمالی آنان از ایران و وارد شدن آنان به اپوزیسیون ویا حتی ماندن در درون مرز و تاکید آنان برلزوم دستیابی به آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، دلیلی است روشن از سازش آنان با دستگاه حاکمه و  هشداری است از عزم حاکمین در مدیریت بحران و موج سواری بر خیزش آزادیخواهانه مردم ایران  .



همانطور که میبینید موقیت فعلی موقیت حساسی است که حاکمان اسلامی میتوانند با یک تقلب گفتمانی، با ایجاد یک نمایش "سوپر انقلابی" و پر هزینه توسط خود رژیم  دست بزند تا در ذهن مردم تردید ایجاد کند و سناریو طراحی شده را به واقعیت تبدیل نمایند.....

هرچند پروژه مقاومت موازی دولت، پروژه ای هوشمندانه و بسیار زیرکانه است وبا توجه به انگیزه بالای تغییرو ژرفای انزجار نسل جوان، از برخورد مستقیم با جنبش آزادیخواهانه مردم در سال ۸۵ جلوگیری کرد و تا امروز قابلیت ان را داشته که ملت ایران را دچار سردرگمی و اشتباه کند، ولی دارای یک خطای استراتژیک بوده وآن عدم آگاهی به میزان بیداری مردم و قدرت اینترنت و فضای مجازی در کمک به این آگاهی است.

شایان ذکر است که با توجه به تمام این موارد، نباید از قدرت این توطعه موازی سازی غافل شد و اجازه داد که در آخرین دقایق پیروزی ملت و در لحظه تشکیل شورای ملی و با استفاده از حملات موج سواران و ایادی آنان به شورا و بینظمی های پیامد آن، "بازیگر فرسوده " به بازیگر "نوظهور و تازه نفس" بدل شود وجمهوری اسلامی  موفق به "پاس کاری"  جدید قدرت شود و با ایجاد نظمی نوین درون دستگاهی، چند دهه دیگر به غارت و چپاول ملت ایران ادامه دهند....البته اگر کشوری باقی بماند تا ملتی داشته باشد....پاینده ایران .


No comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.