Wednesday, November 28, 2012

پروپاگاندای نسرین ستوده


در خفقان فضای سیاسی امروز که شوربختانه خفقانیست "نو" در لوای دمکراسی، نوشتن نگارهای اینچنینی و ساخت پوسترهای آنچنانی، عملی متهورانه و شجاعانه است که با تهاجم و مخالفت های بسیاری روبرو خواهد شد. ولی اگر دم از دموکراسی میزنیم لازم است بدانیم ما بيش از يک نوع دموکراسی را در جهان سراغ نداريم و آن همين دموکراسی است که در کشورهای متمدن جهان موجود است و بس. در روانشناسی رفتاری "توده" به ک
ناری نشستن و نظاره گر لغزش های همیشگی بودن و اندازه گیری ظرفیت سقوط، گاهی اوقات خالی از لطف نیست زیرا یادآور این نکته است که "توده قابلیت این را دارد که پس از یک تاریخ به چاه افتادن، همچنان چشمان خود را ببندد و برای بار یک هزارم، افتادن در چاه را تجربه کند"
نقش الیت جامعه در چنین مواقعی چیست؟ آیا محافظه کاری و ترس از برچسب خوردن خیانتی آشکار به آرمان انسانیت نیست؟ آیا کسیرا در تاریخ یافته اید که در راه اثبات اندیشه خود، همراه جریان آب و نه خلاف آن شنا کرده باشد؟
سؤال من از یارانی که میشناسم و به درستی اندیشه آنان ایمان دارم این است: چرا سکوت اختیار کرده اید؟ چرا اجازه میدهید "توده" چون گله ی گوسفند بی شبان، در صخره های صعب العبور و پر از گرگ های دسیسه گر، سرگردان رها شود؟
زندانی سیاسی ، ننگ انسان معاصر است و هیچ فردی نباید بخاطر اندیشه اش در بند شود. این اصلی است غیر قابل گفتگو. ولی زندانی سیاسی واقعی کیست؟
آیا اکبر گنجی زندانی سیاسی بود؟ آیا شیرین عبادی زندانی سیاسی بود؟
جمهوری اسلامی حلقه زنجیره انسانی را در خارج از ایران برای حفظ و نگهداری خود ساخته است. این زنجیر انسانی که با پولهای هنگفت و پشتیبانی مستقیم "دولت در دولت" و با تلاشی گام به گام و خشت بر خشت، در طول ۳۳ سال ساخته شد، در ده ماهه اخیر، با شتابی پیگیر و بطور تصاعدی، در حال تکثیر است. آلترناتیو های گوناگونی برای جمهوری اسلامی ساخته میشوند و پلان ها ی احتیاطی، تنها به پلان "بی" محدود نشده بلکه پلان های "سی" و "دی" و "اف" هم طراحی شدند.
آیا به این فکر نیافتید که پروپاگاندا و سرو صدا، هزینه دارد؟ آیا عجیب نیست که ماجرای نسرین ستوده مانند بمبی در رسانه های سراسر دنیا منفجر شده و بهترین مجریان برنامه های تلویزیونی اروپا میگویند" من نسرین ستوده هستم" ؟ آیا عجیب نیست که تمام دنیا از عطسه کردن خانم ستوده در زندان هم مطلع میشوند ولی حتی محل زندانی شدن بسیاری زندانی سیاسی واقعی هم روشن نیست؟ و در بسیاری مورد حتی گورهایشان ناشناس است؟
آیا از سابقه سیاسی نسرین ستوده اطلاع درستی دارید؟
۱- نسرین ستوده وکالت شیرین عبادی را بعهده داشته. وی در جریان پرونده شیرین عبادی، چهره بارز آن پرونده بوده و امروز نیز وکالت خانم ستوده را چه کسی بعهده دارد؟؟؟ روشن است..شیرین عبادی!
۲- هیلاری کلینتون وزیر وقت وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار بیانیه‌ای، ضمن اعلام تبریک به نسرین ستوده و جعفر پناهی برای دریافت جایزه ساخاروف، از عدم امکان حضور آن‌ها در مراسم اهدای جوایز ابزار تاسف کرده بود.در قسمتی از این بیانیه آمده: "ما از حکومت ایران می خواهیم که فوراً ستوده را آزاده کرده، محدودیت‌ها علیه پناهی را لغو کند و همچنین کلیه زندانیان سیاسی و دیگر زندانیان را که صرفاً به خاطر عقاید و باورهای سیاسی و مذهبی شان در حبس به سر می‌برند، آزاد کند.
آیا دادن جایزه ساخارف به نسرین ستوده و نامیدن نام ایشان توسط خانم "کلینتون" و ابراز نگرانی ایشان، سناریویی تکراری برای بزرگ نمایی و قهرمان سازی امپریالیزم برای ما نیست؟
۳- نسرین ستوده، شادی صدر و شیرین عبادی، پرونده عاطفه رجبی را با هم بررسی کردند و این سه نفر همواره به هم نزدیک بوده و با یکدیگر همکاری داشته اند. شرکت نسرین ستوده در مراسم فروهر ها آنهم با ان چهره غمگین و داغدیده، نشاندهنده وابستگی ایشان به جبهه ملی و ترکیب این سه نفر با هم، ترکیبی تکراری است از: جبهه ملی+کمونیزم(شادی صدر)+سبز اسلامی(شیرین عبادی)
آیا با یک داستان تکراری مواجه نیستیم؟ خانم کلینتون شما در سال ۸۸ کجا بودید و برای یک ملت به خیابان ریخته چه پیامی دادید؟ خانم کلینتون، ترانه موسوی را تکه تکه کردند و در بیابان های اطراف تهران انداختند و نمیدانیم تکه های بدنش کجاست...گفتم شاید شما با دستگاه های ماهواره ایتان و شبکه جاسوسی فوق پیشرفته تان بدانید ؟.....آیا برای ترانه و ترانه های ما بیانیه دادید؟ جایزه رشادت و شهامت چی؟ آیا بچه های زندانی ما را میشناسید؟ یا حداقل نامی از آنها شنیده اید؟؟
پس از اعتصاب غذای گنجی ها و دریافت ۱۰۰ میلیون دلارش، پس از مدحی ها و الماس های دزدی، باید همچنان بنشینیم و مهره های شطرنج بازی دسیسه گران باشیم؟ خطا و انحراف دهشتناک تاريخی در میهن ما شامل دور تسلسل است؟ ای کاش میشد ریش مرده وزنده و موهای سر آنان را تراشید تا در زیر آن، نقش پرچم انگلیس را دید...
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست - عرض خود می بری و زحمت ما می داری

No comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.