Sunday, September 16, 2012

بزرگترین گروگان

 

اپوزیسیون را چه میشود؟ چند روزی نبودم و پس از مرور هفته ای ناخوشایند برای اپوزیسیون، با انبوهی از سوالات دوستان مواجه شدم که ترجیح دادم همه را با هم در یک مقاله پاسخ دهم. هفته ای از آن جهت ناخوشایند که با وجود گفتن و حتی فریاد زدن و اشاره به نکات بسیار روشن و قابل تامل، افرادی  با سنجشی کم تامل و دنباله روی بدون توجیه عقلانی،  درست همانند  توده خروشان سال ۵۷، به جلو میروند و هر یک با داشتن مهری در دست، تلاش میکند تا بر چهره خرد ورزان و ریز بینان و موشکافان ، لکه ای بکوبند و به پیش روند. مطالبشان را که میخوانیم، همه با یک شیوه نوشتاری، نگاشته شده اند،

 

نخست به چیزی بنام شورای ملی اشاره میکنند و به شادمانی به پایکوبی میپردازند، سپس به "اپوزیسیون نماها" و اینکه چرا همه اپوزیسیون این جریان را حمایت نمیکند و آنها را چه شده است که آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزند..و از این قیبل و در آخر همه به ایران می اندیشند و از شما هم میخواهند که به ایران بیاندیشید..گویی هر دلسوز وطن پرستی تا امروز چیزی غیر از ایران داشته که به آن بیاندیشد.

 

من شخصا وقتی مطالبشان را میخوانم، مخاطب را بر عکس میکنم. اینگونه مقاله ها از دید من باید خطاب به خود نویسنده نوشته میشد تا توجیه منطقی پیداکند. از انجام اینکار هم بسیار لذت میبرم چون قرض ورزی و یکطرفه به قاضی رفتن و بر جسته بودن "من" این نویسندگان به این ترتیب کاملا آشکار میشود و گویی مثل قدیمی  “کور خود و بینای مردم”، مصداقی بجا پیدا میکند.

 

آقایان و خانمها یی که هنوزهویت خود را آشکار نمیکنید و تیزبینی و ردیابی را،  درترفند ها وفریبهای ماهرانه سیاسی خود، بر نمیتابید و ترجیح میدهید کلاه "مهره سوخته" بودن بر سر ما بگذارید و اصل قضیه را که ایراد ها و اشکالات ضد ایرانی در منشور است را, کمرنگ کنید، بدانید خشت اول گر زند معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!!

 

ویدئو دکتر امید مهر را دیدم. وعده های قشنگی دادند. از روزهای اولی که قبل از انتشار این منشور با آن مخالفت میکردیم و به همین دلیل هم خود را از حضور در مسائل مربوط به آن کنار کشیدیم، دلیل آن این ۴ موضوع اصلی بود:
 

 

۱- افراد نامطلوبی که در این پروسه دست اندر کار بودند,

 

۲- سلب حق رفراندم از شهروندان ایران,

 

۳- دولت غیر متمرکز که مساوی با تجزیه ایران است,

 

۴-عدم وجود پرچم شیروخورشید درمنشور, بعنوان نماد ملی ایران و یکپارچگی کشور،

 

در صحبت های جناب امیدمهر با خسرو فروهر، تمام این مطالب در منشورگنجانده شد و موجبات قلم فرسایی و حمد و ثنای برخی را نیز پدید آورد. من نیز به شخصه توانایی ایشان را در ماست مالی کردن و پوشاندن صورت مسئله , تحسین میکنم ولی تا وقتی این صحبت ها که حرف دل همه ماست، بر روی کاغذ نیاید و کتبا و بطور قانونی "درون" آن منشور قرار نگیرد، برای من در حد همان "قشنگ" باقی میماند و کوچکترین ارزش حقوقی نخواهد داشت.

 

 

 

در مورد خانواده پادشاهی نیز باید بگویم، تا امضای این خانواده را در سایت رسمی شاهزاده  نبینم باور نمیکنم و متاسفانه برای من شخصا این امضا، به این منشور مشروعیت نمیبخشد. زیرا که ۳ بند از این منشور، مخالف همه آنچه است که همگی به آن باور داریم .بنابراین اگر چه دیدن این امضا ها، حتی اگر به صحت آن کوچکترین اعتمادی نداشته باشیم، بخصوص  امضای شهبانو فرح پهلوی، آنهم پس از ۳۳ سال، اشک به چشمان ما میاورد، ولی میتواند صرفا به منظور حمایت از یک حرکت باشد و نه رسمیت بخشیدن به آن.

 

در پاسخ به سوال دیگری که در مورد اعضای نویسنده این منشور و زمان رو نمایی از آنان پرسش میکرد، باید بگویم، اگر بنا به رونمایی بود همان گام نخست انجام میشد و اکنون برای رونمایی از آنان، نیاز به چند نام بزرگ و شناخته شده اپوزیسیون است که گمان نمیبرم این نامهای شناخته شده امضای خود را در زیر این چند بند نامبارک و ناخوانده این منشور قرار دهند.

 

آنچه لازم است به آن اشاره کنم، موقیعت و اهمیت شاهزاده رضا پهلوی است بعنوان سرمایه ملی ایرانیان و نیاز به حمایت ایشان از هر حرکتی بدلیل وزن سیاسی و اهمیت استراتژیک ایشان در اپوزیسیون.

 

 

 

برخلاف گفته اشخاصی که سالها با رژیم همکاری کردند وبرخی از آنان همچنان هم میکنند، افراد به ظاهر برگشته و نادم از همکاری با رژیم که در پروژه ها و برنامه های آنان، سهیم بودند و در نتیجه  به  گفته  خودشان، دارای اطلاعآتی هستند که با استناد به آنها، مدعی در دست داشتن پاشنه آشیل جمهوری اسلامی هستند، باید بدانیم، آنچه که  این افراد  سعی  دارند در دست بگیرند پاشنه آشیل رژیم نیست بلکه بر عکس، آنچه در پی آن هستند، به دست گرفتن پاشنه اشیل "اپوزوسیون" ایران است و آن کسی نیست جز شاهزاده رضا پهلوی.

 

 

 

آنچه ملت ایران بدلیل هیجان و امید به تشکیل یک شورا، از پیشگاه نظر دور کرده، در درجه اول، سلامت و صحت آن است. مردمی که سالها به انتظار یک اعتلاف بودند، بجای بررسی تمامی جوانب به گروهی دلخوش کرده اند که حتی پس از گذشت این مدت از انتشار منشور، هنوز به رونمایی از خود نپرداخته اند و اسامی آنها در پرده ای ازابهام پنهان شده. گذشته از آن، اسامی تنی چند از آنان و همچنین سوابق آنان برای همگان قابل بررسی است ولی توده شادمان، از فرط هیجان، زحمت بررسی را به خود نمیدهد و نمیگوید:

 

۱- اگر میگویند "ما" امضا کنندگان منشور، پس منظور از "ما" چه کسانی هستند؟

 

۲- اگر میگویند منشور "پیشنهادی" پس چرا امضا میخواهند؟

 

۳- اگر امضا میخواهید که دیگر پیشنهاد نیست، قرارداد است!

 

۴- اگر غیر از اینهاست چرا کتبا نمینویسید؟ بخاطر ندارید “حرف باد هواست ?”

 

آنچه بشدت نگرانی از آن میرود این است که در میانه این هیاهو، نامی پر ارزش و بسیار با اهمیت برای اپوزیسیون، مورد سود جویی واقع شود و از ارزش آن بکاهد. نامی که برای همه ما, حتی برای مخالفانش، حائز اهمیتی غیر قبل انکار بوده، بیم به بازی گرفتنش میرود. نامی که اگر خدشه ای به آن وارد شود، ضربه کاری بر اپوزیسیون ایران وارد خواهد آمد و برای همیشه آن را از هم خواهد پاشید. نامی که اگر نباشد، اپوزیسیونی هم نخواهد ماند و وقتی اپوزیسیونی نباشد، ایرانی نخواهد ماند. بخوبی میدانیم از چه نامی صحبت میشود. نباید گذاشت این نام به گروگان گرفته شود...

No comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.