Sunday, September 23, 2012

.حذف مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی...جشن و سرور یا افسوس؟



در این روزهای پر هیاهو و بانگ ساز و دهل و پایکوبیهای ابلهانه وبدور از خردورزی و اندیشه،  امت  همیشه در صحنه، از هر بانگ دهلی، حقیقتی بی چون و چرا و غیر قبل اظهار نظر میسازد و بدنبال ان به شادمانی کودکانه و بدون تعقل میپردازد. شگفتا که اصول و بنیاد های اساسی را که تا امروز در لباس مبارز، به آن معتقد بودند را در پیشگاه چشمان خویش بروشنی زیر پا میگذارند تا طبق ضرب  المثل قدیمی " خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو" عمل کنند و مبادا از قافله عقب بمانند.
زمانیکه دولت کانادا سفارت خود در تهران را بست، رقص و پایکوبی بی دلیل مردم آغاز شد. شادمانی سبک مغزانه ای که همراه با فریاد های "افرین نازنین" یا "مرسی نازنین"، همراه بود. غافل از  اینکه نازنین و نازنین ها کوچکترین بار سیاسی در اتخاذ تصمیمی اینچنین در صحنه سیاسی کشوری چون کانادا ندارند و حتی خود پیتر مک کی، وزیر دفاع کانادا نیز در  اجرای این سیاست در هماهنگی کامل با سیاست خارجی دولت کانادا و بخصوص  سایر دول خارجی بوده که در آینده ای نزدیک شاهد بسته شدن سفارت های آنان نیز خواهیم بود. ولی آنچه این ساز و برگ بدستان به آن توجه نمیکنند، قرار گفتن نام دولت ایران، بطور رسمی در فهرست کشورهای تروریستی است که این خود بهانه ایست برای تهاجمات و حملات بعدی، از جمله طرحی که از طرف جمهوری خواهان به  سنای امریکا ارائه شد و با ۲۹۹ رای موفق و ۱۲۰ رای مخالف به  تصویب رسید  و به وزارت دفاع امریکا اجازه هر گونه اقدام نظام  در مورد ایران، که صلاح بداند را داد و امت شوریده هنوز در خواب است.
هنوزجوهر درخواست های بیشرمانه دانا روهر بکر در پارلمان کالیفرنیا،  خشک نشده که خانم هیلاری کلینتون، به نا گهان ، دستور خروج سازمان مجاهدین ضد خلق را صادر میکند. وای وای بر ملت شوریده از شور حسینی که اگر دنیا را آب ببرد، آنان را خواب میبرد و تنها چیزی که میبینند این است   که یک پایکوبی دیگر به پایکوبی های هفته های اخیر خود بیافزایند و اظهار شادمانی!! کنند.
شادمانی از چه؟ این ذوب شده در رجوی ها، با ترور افسرآن و شهروند ایرانی و خلبانان آمریکایی قبل و بعد از شورش ۵۷،، قتل عام هموطنان کرد و سآبقه دشمنی با آنان، ملحق شدن به جبهه جنگ دشمن، روی در روی سربازان هموطن خود قرار گرفتن و کشتار هزاران ایرانی، ننگی که ابد بر پیشانی آنان باقی خواهد ماند و هرگز پاک نخواهد شد. در ازای  این بیحرمتی، سرمایه های کلانی نیز در اختیارشان گذشته شد و امروز با پول های هنگفت و تا دندان مصلح، با اعتقاد به اسلام حکومتی و حجابی که بر سر "پرزیدنت مریم"!!!  است، که معلوم نیست پرزیدنت کدام کشور شناخته شده، اگر برای تخریب آزاد نمیشوند، پس بدرد چه میخورند؟
در چنین شرایطی که رژیم بیش از هر زمان تضعیف شده و نیروهای جدایی طلب بطور شبانه روزی در تلاش  برای تجزیه ایران چه از درون و چه از برون مرز و با حمایت دلارهای نفتی بریتیش پترولیوم و  ام ای سیکس و نوچه های برنارد لوییز، میباشند، آزادی گله گرگ ها و روانه کردنشان بسوی هدف،  بغیر از ایجاد نیروی ضربت برای خرابکاری  بخصوص در میان اقوام ایرانی و انداختن تقصیر بدست  پارسیان و ایجاد تنفر و انتقام جویی بیشتر در میان اقوام نیست؟
شما به من بگویید، گروهی بنام مجاهدین که در کارنامه سیاسی خود جز اسلحه، کشتار، خنجر ازپشت و اتحاد با دشمن و مهمتر از همه نقش اساسی آنان در روی کار آوردن خمینی و براه انداختن تظاهرات گسترده در سال ۵۷ و همدستی باخونخواران ۵۷،  چیزی ندارند، به چه منظور آزاد میشوند؟
حتما سیم خاردار های ذهن من باز هم آلارم بیخود می دهند و این گروه مهربان و دلسوز ایرانی! ماموریت  صلح، حقوق بشر، آشتی ملی، اتحاد......و سایر این مفاهیم  تهوع آور امروزی، (با پوزش سکولار را فراموش کردم) را دارند.
پاینده ایران 

Sunday, September 16, 2012

بزرگترین گروگان

 

اپوزیسیون را چه میشود؟ چند روزی نبودم و پس از مرور هفته ای ناخوشایند برای اپوزیسیون، با انبوهی از سوالات دوستان مواجه شدم که ترجیح دادم همه را با هم در یک مقاله پاسخ دهم. هفته ای از آن جهت ناخوشایند که با وجود گفتن و حتی فریاد زدن و اشاره به نکات بسیار روشن و قابل تامل، افرادی  با سنجشی کم تامل و دنباله روی بدون توجیه عقلانی،  درست همانند  توده خروشان سال ۵۷، به جلو میروند و هر یک با داشتن مهری در دست، تلاش میکند تا بر چهره خرد ورزان و ریز بینان و موشکافان ، لکه ای بکوبند و به پیش روند. مطالبشان را که میخوانیم، همه با یک شیوه نوشتاری، نگاشته شده اند،

 

نخست به چیزی بنام شورای ملی اشاره میکنند و به شادمانی به پایکوبی میپردازند، سپس به "اپوزیسیون نماها" و اینکه چرا همه اپوزیسیون این جریان را حمایت نمیکند و آنها را چه شده است که آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزند..و از این قیبل و در آخر همه به ایران می اندیشند و از شما هم میخواهند که به ایران بیاندیشید..گویی هر دلسوز وطن پرستی تا امروز چیزی غیر از ایران داشته که به آن بیاندیشد.

 

من شخصا وقتی مطالبشان را میخوانم، مخاطب را بر عکس میکنم. اینگونه مقاله ها از دید من باید خطاب به خود نویسنده نوشته میشد تا توجیه منطقی پیداکند. از انجام اینکار هم بسیار لذت میبرم چون قرض ورزی و یکطرفه به قاضی رفتن و بر جسته بودن "من" این نویسندگان به این ترتیب کاملا آشکار میشود و گویی مثل قدیمی  “کور خود و بینای مردم”، مصداقی بجا پیدا میکند.

 

آقایان و خانمها یی که هنوزهویت خود را آشکار نمیکنید و تیزبینی و ردیابی را،  درترفند ها وفریبهای ماهرانه سیاسی خود، بر نمیتابید و ترجیح میدهید کلاه "مهره سوخته" بودن بر سر ما بگذارید و اصل قضیه را که ایراد ها و اشکالات ضد ایرانی در منشور است را, کمرنگ کنید، بدانید خشت اول گر زند معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!!

 

ویدئو دکتر امید مهر را دیدم. وعده های قشنگی دادند. از روزهای اولی که قبل از انتشار این منشور با آن مخالفت میکردیم و به همین دلیل هم خود را از حضور در مسائل مربوط به آن کنار کشیدیم، دلیل آن این ۴ موضوع اصلی بود:
 

 

۱- افراد نامطلوبی که در این پروسه دست اندر کار بودند,

 

۲- سلب حق رفراندم از شهروندان ایران,

 

۳- دولت غیر متمرکز که مساوی با تجزیه ایران است,

 

۴-عدم وجود پرچم شیروخورشید درمنشور, بعنوان نماد ملی ایران و یکپارچگی کشور،

 

در صحبت های جناب امیدمهر با خسرو فروهر، تمام این مطالب در منشورگنجانده شد و موجبات قلم فرسایی و حمد و ثنای برخی را نیز پدید آورد. من نیز به شخصه توانایی ایشان را در ماست مالی کردن و پوشاندن صورت مسئله , تحسین میکنم ولی تا وقتی این صحبت ها که حرف دل همه ماست، بر روی کاغذ نیاید و کتبا و بطور قانونی "درون" آن منشور قرار نگیرد، برای من در حد همان "قشنگ" باقی میماند و کوچکترین ارزش حقوقی نخواهد داشت.

 

 

 

در مورد خانواده پادشاهی نیز باید بگویم، تا امضای این خانواده را در سایت رسمی شاهزاده  نبینم باور نمیکنم و متاسفانه برای من شخصا این امضا، به این منشور مشروعیت نمیبخشد. زیرا که ۳ بند از این منشور، مخالف همه آنچه است که همگی به آن باور داریم .بنابراین اگر چه دیدن این امضا ها، حتی اگر به صحت آن کوچکترین اعتمادی نداشته باشیم، بخصوص  امضای شهبانو فرح پهلوی، آنهم پس از ۳۳ سال، اشک به چشمان ما میاورد، ولی میتواند صرفا به منظور حمایت از یک حرکت باشد و نه رسمیت بخشیدن به آن.

 

در پاسخ به سوال دیگری که در مورد اعضای نویسنده این منشور و زمان رو نمایی از آنان پرسش میکرد، باید بگویم، اگر بنا به رونمایی بود همان گام نخست انجام میشد و اکنون برای رونمایی از آنان، نیاز به چند نام بزرگ و شناخته شده اپوزیسیون است که گمان نمیبرم این نامهای شناخته شده امضای خود را در زیر این چند بند نامبارک و ناخوانده این منشور قرار دهند.

 

آنچه لازم است به آن اشاره کنم، موقیعت و اهمیت شاهزاده رضا پهلوی است بعنوان سرمایه ملی ایرانیان و نیاز به حمایت ایشان از هر حرکتی بدلیل وزن سیاسی و اهمیت استراتژیک ایشان در اپوزیسیون.

 

 

 

برخلاف گفته اشخاصی که سالها با رژیم همکاری کردند وبرخی از آنان همچنان هم میکنند، افراد به ظاهر برگشته و نادم از همکاری با رژیم که در پروژه ها و برنامه های آنان، سهیم بودند و در نتیجه  به  گفته  خودشان، دارای اطلاعآتی هستند که با استناد به آنها، مدعی در دست داشتن پاشنه آشیل جمهوری اسلامی هستند، باید بدانیم، آنچه که  این افراد  سعی  دارند در دست بگیرند پاشنه آشیل رژیم نیست بلکه بر عکس، آنچه در پی آن هستند، به دست گرفتن پاشنه اشیل "اپوزوسیون" ایران است و آن کسی نیست جز شاهزاده رضا پهلوی.

 

 

 

آنچه ملت ایران بدلیل هیجان و امید به تشکیل یک شورا، از پیشگاه نظر دور کرده، در درجه اول، سلامت و صحت آن است. مردمی که سالها به انتظار یک اعتلاف بودند، بجای بررسی تمامی جوانب به گروهی دلخوش کرده اند که حتی پس از گذشت این مدت از انتشار منشور، هنوز به رونمایی از خود نپرداخته اند و اسامی آنها در پرده ای ازابهام پنهان شده. گذشته از آن، اسامی تنی چند از آنان و همچنین سوابق آنان برای همگان قابل بررسی است ولی توده شادمان، از فرط هیجان، زحمت بررسی را به خود نمیدهد و نمیگوید:

 

۱- اگر میگویند "ما" امضا کنندگان منشور، پس منظور از "ما" چه کسانی هستند؟

 

۲- اگر میگویند منشور "پیشنهادی" پس چرا امضا میخواهند؟

 

۳- اگر امضا میخواهید که دیگر پیشنهاد نیست، قرارداد است!

 

۴- اگر غیر از اینهاست چرا کتبا نمینویسید؟ بخاطر ندارید “حرف باد هواست ?”

 

آنچه بشدت نگرانی از آن میرود این است که در میانه این هیاهو، نامی پر ارزش و بسیار با اهمیت برای اپوزیسیون، مورد سود جویی واقع شود و از ارزش آن بکاهد. نامی که برای همه ما, حتی برای مخالفانش، حائز اهمیتی غیر قبل انکار بوده، بیم به بازی گرفتنش میرود. نامی که اگر خدشه ای به آن وارد شود، ضربه کاری بر اپوزیسیون ایران وارد خواهد آمد و برای همیشه آن را از هم خواهد پاشید. نامی که اگر نباشد، اپوزیسیونی هم نخواهد ماند و وقتی اپوزیسیونی نباشد، ایرانی نخواهد ماند. بخوبی میدانیم از چه نامی صحبت میشود. نباید گذاشت این نام به گروگان گرفته شود...

Friday, September 7, 2012

ملت ایران بدون مطالعه دقیق دچارشور حسینی نشوید! درنگ کنید



از تمامی امضا کنندگان منشور شورای ملی تقاضا میکنم، از آنجاییکه ۱۶ ماده این منشور در فردای آزادی، سندی  خواهد بود در پیشگاه ملت ایران، قبل از امضای آن، این متن را تا آخر بخوانند.


هم میهنان،

مدتی است که زبانهایمان در حبس بود و قلم هایمان در گنجه. زیرا در انتظار تشکیل شورایی بودیم تا سنگری باشد سخت و تکیه گاهی محکم برای تمامی عاشقان ایران، زخم خوردگان پس از واقعه ۵۷، پشیمانان برگشته از رژیم و خلاصه تمامی کنشگران و فعالین سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی، برای رسیدن به یک همبستگی ملی و نشان دادن عزم راسخ ملت ایران برای براندازی این رژیم.

در این میان، تاکید های مکرر شاهزاده رضا پهلوی بعنوان سرمایه ملی اپوزیسیون و همچنین نماد یکبارچگی کشور، بر لزوم برقراری چنین شورایی ولزوم برقراری یک  همه پرسی آزاد با شرکت تمام آحاد ملت برای تعیین نوع نظام، ما را بر آن داشت تا گمان بریم این شورا توسط افرادی کاردان تشکیل خواهد شد و موافقت شاهزاده رضا پهلوی را نیز در حمایت از خود، جلب خواهد کرد.

پس از گذشت ماهها از قطعیت این باور ملی و همگانی، در  برهه ای اینچنین دشوار و خطیر، با شرایطی روبرو هستیم که نه تنها شورایی اعلام موجودیت نکرده، بلکه پس از تشکیل سایتی یک صفحه ای بنام فراخوان ملی در نیمه دوم ماه اوت و انتشار انواع و اقسام برگه ها و فرتور های مزین به پرچم شیرو خورشید حاوی تبلیغات برای شورای ملی، امروز ششم سپتامبر، مصادف با ۱۶ شهریور، صفحه ای بنام منشور شورا منتشر شده که حاوی ۱۶ ماده میباشد.

 

قبل از آنکه به توضیحی کوچک در مورد این۱۶ ماده بپردازم، لازم است تاکید کنم که انتشار منشور کوچکترین ارتباطی "نه" با "اعلام موجودیت" شورا دارد که این دو موضوع با هم کاملا مجزا و بیربط میباشند و "نه" مرتبط با فراخوان همبستگی شاهزاده رضا پهلوی مورخ ۱۵ شهریور یا پنجم ماه سپتامبر میباشد و با هیچ ترفند و وسیله یا چسبی، نمیتوان انتشار منشور را با این دو موضوع پیوند داد. پس میبینیم که نه تنها پس ازحدود ۲۶ روز از بیانیه..کمیته...هماهنگی...شورای.....ملی....شوراییاعلام موجودیت نکرده، بلکه شاهزاده رضا پهلوی هم در فراخوان خود، هیچ اشاره ای به وجود چنین شورا یا منشوری ننموده اند.

در اینجا ضرورت دارد به تعریف عبارت "اعلام موجودیت" بپردازم زیرا شواهد نشان میدهد برخی هموطنان از معنای این عبارت  بخوبی آگاه نیستند و انتشار یک برگه را با آن به اشتباه گرفته اند.


در صحنه سیاست و یا حتی در صحنه های اجتماعی و یا به عبارتی، عمومی،  "اعلام موجودیت" بدین معنی است که اشخاص یا گروه یا حزب یا هرگونه تشکیلات "قانونی!" با انتخاب یک یا چند سخنگوی سرشناس و حضور در مدیا هایی معتبر، خبر اعلام موجودیت  خود، با ذکر نام دقیق افراد، و بیان خلاصه ای از اهداف گروه بصورت شفاهی و ارائه متن کامل آن که میتواند تحت نامهای، اهداف، آرمانها و یا منشور نامیده شود را، بطور رسمی انتشار میدهند و در صورت لزوم، پاسخگوی اندکی از سوالات مردم هم خواهند بود. اما آنچه ما با ان رو به رو هستیم سایتی است یک صفحه ای که نه روشن است به چه گروه و حزب و دسته ای وابسته است، نه روشن است افراد نویسنده و دست اندر کار این منشورکه در پشت این سایت پنهان شدند چه کسانی هستند و اینکه چه کسانی از آن حمایت کردند، همه در ابهام و تیرگی کامل پوشیده است .

نکته اینجاست که از مردم خواسته میشود پیش از دانستن نام این افراد مجهول الهویه بروند و امضای خود را در سایت قرار بدهند. بدیهی است نبود افراد در درون این شورا و هراس از اعلام  اسامی انگشت شمار و شاید حتی ناخوشایند، سبب شده که انجام چنین مانوری را راهی فرار از این بن بست بشمرند وکار به جایی رسیده که به انجام آن مبادرت ورزند. جالب تر از آن اینکه از این سایت هر یک نفر میتواند با ایمیل های مختلف چند بار امضا کند و سیاهی لشگری پوچ براه بیاندازد زیرا هیچ گزینه ای برای جلو گیری از اینکار موجود نیست و هیچ شماره شناسایی از شما خواسته نمیشود!

آیا برای نهادی بنام شورای ملی، "شفافیت" نباید اولین و مهمترین اصل مورد توجه دست اندر کاران آن باشد یا پس از ۳۳ سال دروغ و تزویر و به بازیچه و تمسخر گرفتن ملت توسط رژیم جهل و جنون، بجای اعتماد کامل به نهادی اینچنین، هنوز باید در شک و تردید و در جستجوی فاش کردن اسرار ناپیدای ارگانی باشیم که وظیفه آن خدمت به کشور و ملت است و صرف وجود چنین نامی، خود باید سلاحی کوبنده در برابر دروغ و تزویر باشد و نه در خدمت آن؟

بس نیست؟

در یک جمع بندی کلی تا اینجا از عدم شفافیت گروهی که بنام شورای ملی فعالیت میکنند و هویتشان روشن نیست، عدم حمایت شاهزاده رضا پهلوی و وعده وعید های توخالی مبنی بر اعلام موجودیت این افراد وعدم وجود لیست اسامی سخن گفتم. حال وقت آن رسیده که به خود منشور بپردازم.


در مقدمه متن پیشنهادی منشور آمده است:

هدف از برپایی شورای ملی، دستیابی به شرایط مناسب برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه با پیروی از ماده ۲۱ بیانیه جهانی حقوق بشر[۱] و اعلامیه ۱۵۴ نشست شورای بین المجالس [۲]، همراه با نظارت نهادهای جهانی بی طرف مانند سازمان ملل متحد، به منظور انتخاب نمایندگان مردم در مجلس موسسان، جهت تدوین قانون اساسی نوین ایران و برگزاری همه پرسی برای تعیین نوع نظام و تصویب قانون اساسی نوین، توسط مردم ایران است.

ملت ایران؛ توجه دارد که در بیان اهداف این شورا گزینه انتخاب نوع نظام آینده توسطمردم ایران حذف شده است. برای اینکه بیشتر متوجه شوید برایتان توضیح میدهم: همانطور که شاهزاده رضا پهلوی بارها در صحبت های خود تاکید کردند و در لینک های زیر نیز ویدئو و منابع مربوط به گفته های ایشان موجود است و میبینید، ایشان همیشه بر یک همه پرسی با شرکت همه احاد ملت برای تعیین نوع نظام صراحتا اشاره کردند در حالیکه در این متن نوشته شده: انتخابات برای تعیین نمایندگان مردم در مجلس مواسسان نه رفراندم آزاد! و تنها پس از آن نوشته شده:


(((برگزاری همه پرسی برای تعیین نوع نظام و تصویب قانون اساسی نوین، توسط مردم ایران است))) و منظور از این همه پرسی، در درون مجلس مواسسان و بین نمایندگان مجلس است نه در بین مردم!! بنابر این حق تعیین نوع نظام از شما س-------ل----ب  شده! و فقط قسمت تصویب قانون اساسی که منظور "یک" قانون اساسی نگاشته شده توسط نمایندگان مجلس مواسسان است، به رای شما گذاشته میشود نه اینکه مجلس مواسسان "دو" قانون اساسی پادشاهی پارلمانی و جمهوری بنویسد و شما "انتخاب کنید" بلکه "یک" قانون که انتخاب کرده اند را بنویسند و شما" تصویب" کنید!

توجه کردید؟ دلیل اینکه میگوییم مسائلی اینچنین را باید لغت به لغت بررسی کرد همین است. مسائل حقوقی در تعریف خود مشخص وروشن هستند. آنچه شما را اشتباه میاندازد نحوه چیدمان زیرکانه این واژگان درکنار هم و بازی با تقدم و تاخر عبارت و جمله بندی هاست.


(لینک  ویدئو مربوط به تاکید شاهزاده بر موضوع رفراندم)
http://jonbeshandishepardazan.blogspot.it/2012/08/blog-post_25.html
                                                                                           (لیست سخنرانیهای شاهزاده مربوط به موضوع رفراندم)
 

در بند شماره ۱۱ منشور پیشنهادی آمده:

۱۱ پذیرش اصل ساختار حکومت غیرمتمرکز مبتنی بر تقسیم قدرت میان بخش های مختلف کشور، با فراهم نمودن زمینه مشارکت مستقیم مردم مناطق مختلف ایران از طریق ایجاد ـ نهادهای دمکراتیک محلی ـ جهت اداره امور سیاسی (انتخاب مسئولین محلی)، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی خو


چگونه میتوان حکومت را غیر متمرکز کرد؟؟ آیا ساختار غیر متمرکز حکومت به معنای تجزیه ایران در آینده ای نزدیک نیست؟ در سایه یک حکومت مقتدر مرکزی، چرا باید حکومت غیر متمرکز باشد؟ مردم ایران در کجا اعلام کردند که خواستار یک حکومت غیر متمرکز یا فدرال هستند؟ فدرالیسم در ایران به تجزیه منجر میشود ولی اگر منظور حکومت غیر متمرکز به سبک اسکاندیناوی است آیا سابقه و پیشینه تاریخی ایرانیان ظرفیت پذیرش حکومتی مانند اسکاندیناوی را دارد؟, قبل از رای گیری در این مورد، این شورا، چطور به خود اجازه میدهد حکومت آینده را غیر متمرکز اعلام کند؟


آخرین نکته مهم، نبودن پرچم شیروخورشید بعنوان نماد ملی ایرانیان و حتی ذکر کلمه پرچم ملی در منشور است. درصورتیکه همانطور که همگی شاهد بودید، در تمام این روزهایی که برای این شورا تبلیغ میشد، پرچم سه رنگ شیرو خورشید ایران بر روی تمامی فرتورها و حتی سایت خود شورا به چشم میخورد. سوال این ست: اگر پرچم شیروخورشید در منشور پیشنهادی ذکر نشده چرا از آن سو استفاده میکنید و بر روی سایت فراخوان ملی گذاشتید و اگر به  آن اعتقاد دارید چرا آن را در متن منشور ذکر نکردید؟

دلیل این سواستفاده و تلاش در گمراه کردن هواداران پادشاهی  با توسل به پرچم شیروخورشید چیست؟


ملت ایران شما باید خواهان شفافیت باشید. این حق شماست. ما باید بدانیم چه چیزی را و برای چه منظوری امضا میکنیم. پس از ۳۳ سال ندانم کاری و بدنبال سیل رفتن، ما باید بدانیم مسیر نهایی کجاست تا به آن ملحق شویم. موج سواران ما را تنها به ته دریا میبرند و نه یشتر. باید هوشیار باشیم و از حقوق قانونی خود آگاه. ایران وطن ماست و متعلق به همه ما.


پاینده ایران

Tuesday, September 4, 2012

فاطی کماندوهای مدرن و سرکوب تحت نام شاهزاده رضا پهلوی!




 هیس! همه ساکت! سوال نکنید..حرف نزنید! در چند روز آینده همه چیز روشن خواهد شد. در چند روز آینده...در چند روز آینده و هنوز در چند روز آینده!


بدنبال اعلام فراخوان گروهی بنام شورای ملی، از آنجاییکه کاستیهایی چه در متن فراخوان و چه در شفافیت زمانی وسایر جزئیات مربوط به شورا موجود بود، سوالات بسیاری برای هم میهنان ما مطرح شد که درشبکه اجتماعی فیسبوک و رسانه هایی چون بالاترین و غیره منتشر گردید. در این راستا آنچه جای شگفتی دارد نحوه برخورد با سوالات منطقی، مودبانه و قابل تامل ملت ایران، اعم از فعال سیاسی یا بانوی خانه دار، میباشد که در خور توجه است.

کسانی خود را هوادار شاهزاده رضا پهلوی معرفی میکنند واز کیسه خلیفه بخشیده، شاهزاده را حامی اصلی شورا و کمپین های مربوط به آن اعلام میکنند، در صورتیکه شاهزاده رضا پهلوی هرگز تا امروز سخنی مبنی بر حمایت از این شورای در حال تشکیل چه با صدای خود و چه در سایت رسمی خود، بر لب نرانده اند.

این افراد به اصطلاح  هوادار که روی فاطمه کماندوهای رژیم را سپید کردند و به محض لب گشودن مخالف یا  پرسشگری، انواع و اقسام انگ های سیاسی و برچسب های هویتی نظیر؛ مامور وزارت اطلاعات رژیم، خیناتکار، دروغ گو، سنگ اندازو را به آنان میزنند، با وقاهت و بیشرمی تمام، با تهدید و روش های سرکوبگرانه دیکتاتور مآب، سعی در ساکت نمودن مخاطب کرده، از هیچگونه حیله و دست آویزی در این راه رویگردان نیستند. گویی تاریخ تکرار شده و مردم در مقابل کمیته چی ها و سربازان امام زمان خمینی در کمیته ها و  درسالهای نخستین پس از قادسیه دوم قرار گرفته اند تا با کمترین سخنی محکوم به ضد انقلاب بودن و سابقه داشتن و افشا و از این قبیل شوند!

 

حال سوال این است:

۱- اینها که به همه انگ میزنند و تمام ایران یا باید مانند "آنان" بیاندیشند و یا خائن هستند، چه مدرک رسمی برای اثبات حمایت شاهزاده از این شورا دارند؟

 

۲-چطور میتوان از تخریب چهره شاهزاده جلوگیری کرد و به مردم گفت که چنین هوادارانی تنها افکار و اندیشه ها و همینطور جاه طلبیهای خود را به پای شاهزاده مینویسند و از آنان خواست که هیچ سخنی را بدون مدرک نپذیرند؟

 

۳- آیا شاهزاده رضا پهلوی با داشتن چنین هواداران بی خرد و از خود متشکری نیاز به دشمن دارد؟


دقت کنید که بنده در اینجا به عدم شفافیت و اشگالات مربوط به شورا اشاره نکردم که این موضوع خود نیاز به تامل دارد و در حوصله این مقاله نمیگنجد،  بلکه تنها و تنها سینه چاکان و پایکوبان شورایی ناشناس را که دچار شور حسینی شده و سر از پا نمیشناسند و با چشمان بسته و زبانی جنبنده هر چه خود میخواهند را به شاهزاده رضا پهلوی میچسبانند،  مورد هدف قرار داده ام تا بلکه ان این عمل ناشایست دست برداشته و به عواقب کار خود آگاه شوند. بله درست است که برخی از شما ممکن است از امضا کنندگان منشور باشید و از راه یافتن به این شورا در نشئه جاه طلبی به سربرید ولی دلیل بر آن نیست که هیجان خود را به شاهزاده نسبت دهید و برای خود از جیب ایشان مایه بگذارید و زبان ایشان شوید .
 

 آرام بگیرید،
منبر را رها کنید، از بازی کردن رل داروغه و قاضی القضات انصراف دهید، به شعور مردم بیش از این توهین نکنید و بگذارید مردم خود بجویند و قضاوت کنند..!