Sunday, September 23, 2012

.حذف مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی...جشن و سرور یا افسوس؟



در این روزهای پر هیاهو و بانگ ساز و دهل و پایکوبیهای ابلهانه وبدور از خردورزی و اندیشه،  امت  همیشه در صحنه، از هر بانگ دهلی، حقیقتی بی چون و چرا و غیر قبل اظهار نظر میسازد و بدنبال ان به شادمانی کودکانه و بدون تعقل میپردازد. شگفتا که اصول و بنیاد های اساسی را که تا امروز در لباس مبارز، به آن معتقد بودند را در پیشگاه چشمان خویش بروشنی زیر پا میگذارند تا طبق ضرب  المثل قدیمی " خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو" عمل کنند و مبادا از قافله عقب بمانند.
زمانیکه دولت کانادا سفارت خود در تهران را بست، رقص و پایکوبی بی دلیل مردم آغاز شد. شادمانی سبک مغزانه ای که همراه با فریاد های "افرین نازنین" یا "مرسی نازنین"، همراه بود. غافل از  اینکه نازنین و نازنین ها کوچکترین بار سیاسی در اتخاذ تصمیمی اینچنین در صحنه سیاسی کشوری چون کانادا ندارند و حتی خود پیتر مک کی، وزیر دفاع کانادا نیز در  اجرای این سیاست در هماهنگی کامل با سیاست خارجی دولت کانادا و بخصوص  سایر دول خارجی بوده که در آینده ای نزدیک شاهد بسته شدن سفارت های آنان نیز خواهیم بود. ولی آنچه این ساز و برگ بدستان به آن توجه نمیکنند، قرار گفتن نام دولت ایران، بطور رسمی در فهرست کشورهای تروریستی است که این خود بهانه ایست برای تهاجمات و حملات بعدی، از جمله طرحی که از طرف جمهوری خواهان به  سنای امریکا ارائه شد و با ۲۹۹ رای موفق و ۱۲۰ رای مخالف به  تصویب رسید  و به وزارت دفاع امریکا اجازه هر گونه اقدام نظام  در مورد ایران، که صلاح بداند را داد و امت شوریده هنوز در خواب است.
هنوزجوهر درخواست های بیشرمانه دانا روهر بکر در پارلمان کالیفرنیا،  خشک نشده که خانم هیلاری کلینتون، به نا گهان ، دستور خروج سازمان مجاهدین ضد خلق را صادر میکند. وای وای بر ملت شوریده از شور حسینی که اگر دنیا را آب ببرد، آنان را خواب میبرد و تنها چیزی که میبینند این است   که یک پایکوبی دیگر به پایکوبی های هفته های اخیر خود بیافزایند و اظهار شادمانی!! کنند.
شادمانی از چه؟ این ذوب شده در رجوی ها، با ترور افسرآن و شهروند ایرانی و خلبانان آمریکایی قبل و بعد از شورش ۵۷،، قتل عام هموطنان کرد و سآبقه دشمنی با آنان، ملحق شدن به جبهه جنگ دشمن، روی در روی سربازان هموطن خود قرار گرفتن و کشتار هزاران ایرانی، ننگی که ابد بر پیشانی آنان باقی خواهد ماند و هرگز پاک نخواهد شد. در ازای  این بیحرمتی، سرمایه های کلانی نیز در اختیارشان گذشته شد و امروز با پول های هنگفت و تا دندان مصلح، با اعتقاد به اسلام حکومتی و حجابی که بر سر "پرزیدنت مریم"!!!  است، که معلوم نیست پرزیدنت کدام کشور شناخته شده، اگر برای تخریب آزاد نمیشوند، پس بدرد چه میخورند؟
در چنین شرایطی که رژیم بیش از هر زمان تضعیف شده و نیروهای جدایی طلب بطور شبانه روزی در تلاش  برای تجزیه ایران چه از درون و چه از برون مرز و با حمایت دلارهای نفتی بریتیش پترولیوم و  ام ای سیکس و نوچه های برنارد لوییز، میباشند، آزادی گله گرگ ها و روانه کردنشان بسوی هدف،  بغیر از ایجاد نیروی ضربت برای خرابکاری  بخصوص در میان اقوام ایرانی و انداختن تقصیر بدست  پارسیان و ایجاد تنفر و انتقام جویی بیشتر در میان اقوام نیست؟
شما به من بگویید، گروهی بنام مجاهدین که در کارنامه سیاسی خود جز اسلحه، کشتار، خنجر ازپشت و اتحاد با دشمن و مهمتر از همه نقش اساسی آنان در روی کار آوردن خمینی و براه انداختن تظاهرات گسترده در سال ۵۷ و همدستی باخونخواران ۵۷،  چیزی ندارند، به چه منظور آزاد میشوند؟
حتما سیم خاردار های ذهن من باز هم آلارم بیخود می دهند و این گروه مهربان و دلسوز ایرانی! ماموریت  صلح، حقوق بشر، آشتی ملی، اتحاد......و سایر این مفاهیم  تهوع آور امروزی، (با پوزش سکولار را فراموش کردم) را دارند.
پاینده ایران 

No comments:

Post a Comment

Note: Only a member of this blog may post a comment.